درس 23: مراتب توحيد - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درباره وحدت و يگانگي خدا هم همين دو راه را داريم:.

1. راه فطرت؛.

2. راه استدلال.

چهار برهاني كه قبلاً بيان شد راه استدلال بود، و اكنون راه فطرت:.

سرشت هر انساني بر وحدانيت و يگانگي خدا گواهي مي دهد؛ زيرا در موقعي كه تمام اسباب مادي و علل طبيعي از كار مي افتد و بشر خود را در لب پرتگاه نابودي مي بيند بي اختيار به يك كانون قدرت كه او را آگاه بر وضع خويش و قادر و توانا بر رفع گرفتاري خود مي داند، متوجه مي شود.

در اين لحظات حساس هر فردي جز به يك نقطه و جز به يك قدرت وسيع متوسل نمي گردد و پيوسته از او استمداد مي جويد كه مشكلات او را برطرف سازد.

بنابراين تنها علم و فلسفه، يگانگي خدا را تصديق نمي كند، بلكه سرشت و فطرت و شعور دروني انسان هم به اين مطلب گواهي مي دهد.

درس 23: مراتب توحيد

دانشمندان اسلامى، درباره توحيد بحث هاي گسترده اي دارند و توحيد را به چند نوع تقسيم كرده اند: 1. توحيد ذات؛ 2. توحيد صفات؛ 3. توحيد افعال؛ 4. توحيد عبادت.

1. توحيد ذات

در درس هاي گذشته درباره توحيد ذات بحث شد و ثابت گرديد كه خداوند، موجود يكتايي است كه همانند و همتا ندارد. او نه تنها يگانه است، بلكه براي ذات او جزء نيست و از چيزي تركيب نيافته است، نه جزء عقلي دارد (يعني حتي در تحليل عقلي هم از دو جزء تركيب نيافته است) و نه جزء خارجى، و از هر نظر بسيط است و تركيب در ذات او راه ندارد، البته درباره اين كه خدا مركب نيست در درس هاي آينده بحث خواهد شد.

2. توحيد صفات

مقصود از توحيد صفات اين است كه صفات خدا عين ذات اوست، يعني اگر مي گوييم: خدا عالم است، به اين معنا نيست كه ذات خدا جدا، و علم او جداست، بلكه معناي آن اين است كه خدا عين علم است. همين طور وقتي گفته مي شود خدا توانا و زنده است معنايش اين نيست كه توانايي و زنده بودن، زايد بر ذات اوست، بلكه منظور اين است كه ذات او، عين قدرت و حيات است؛ زيرا در غير اين صورت، نتيجه اين مي شود كه خدا از دو جزء (ذات و صفت) مركب باشد و تركيب همان طور كه گفته شد مستلزم احتياج و نياز است و نياز با خدا بودن كه بايد از هر جهت غني و بي نياز باشد سازگار نيست.

هرگاه بگوييم كه خداوند از تركيب (ذات) و (صفت ) پديد آمده است در اين صورت خداوند مركبي مي شود كه به اجزاي خود احتياج دارد، يعني اگر هر يك ازاين دو جزء نباشد خدايي وجود نخواهد داشت.

اينجاست كه برپايه برهان فلسفي مي گويند: ذات خداوند عين صفات او و ذات او همان علم، قدرت وديگر صفات ذاتي اوست و هم چنان كه ذات خدا عين صفات اوست، هم چنين هر يك از صفات او عين صفات ديگر است؛ يعني حقيقت علم او غير از قدرت او نيست تا بگوييم: قسمتي از ذات او را علم و قسمت ديگر را قدرت تشكيل مي دهد ، بلكه سراسر ذات او علم، قدرت و ديگر صفات ذاتي او مي باشد و نيز صفات او عين يك ديگرند؛ زيرا اگر چنين نباشد، باز موضوع تركيب ذات از دو جزء (مانند علم وقدرت) پيش مي آيد وتركيب همان طور كه گفته شد با خداوند بودن سازش ندارد.

3. توحيد افعال

بدون ترديد در جهان آفرينش، يك رشته علل طبيعي كه داراي آثار ويژه اي هستند وجود دارد؛ مانند درخشندگي خورشيد، سوزندگي آتش و.... در ميان موجودات طبيعى، انسان خود مبدأ هزاران كار و علت حوادث زيادي است .

اكنون بايد ديد كه اين علل، اين همه آثار چشم گير را از كجا آورده اندواضح است كه آن خداي دانا و توانايي كه آنها را آفريده، اين همه آثار اعجاب انگيزرا به آنها بخشيده است و هرگز نبايد تصور كرد كه اين آثار مربوط به خود آنهاست و آنها از خود استقلالي دارند. زيبايي گل، تأثير درماني گياه، و حتي كارهايي كه خود انسان ايجاد كننده آنهاست همگي از جانب خداست و هيچ پديده اي از خود چيزي ندارد، البته معناي اين كلام اين نيست كه انسان در كارهاي خود مجبور است و اختياري از خود ندارد. براي توضيح اين قسمت به بيان زير توجه كنيد:.

ما دو نوع علت داريم:.

الف) فاعل مختار علت مختار؛.

ب) فاعل مضطر علت مضطر.

منظور از علت و فاعل مختار اين است كه داراي شعور، ادراك، اراده و اختيار بوده و در انجام عمل مورد نظر خود، مختار و آزاد باشد؛ مانند انسان كه در مورد هر كاري دو راه در برابر او وجود دارد، مي تواند انجام بدهد و مي تواند انجام ندهد و او با كمال آزادي و اختيار، يكي را بر ديگري برمي گزيند.

و منظور از علت مضطر و فاعل مضطر درست نقطه مقابل فاعل مختار است؛ يعني يا اصلاً فاقد علم و شعور است و يا اگر شعور دارد داراي اراده و اختيار نيست، مانند خورشيد و آتش و يا افعال ساير موجودات غير از انسان.

اين كه مي گوييم: كارها از خداست معنايش اين است كه كارهاي انسان در عين اين كه از روي اختيار از او سر مي زند و هم چنين افعال ساير موجودات كه در انجام آن كارها بي اختيار هستند همگي در عين اين كه مربوط به خود آنهاست، مربوط به خداي جهان مي باشد و اگر ارتباط آنها يك آنْ از خداوند قطع گردد و لحظه اي از جانب او نيرويي به آنها نرسد قادر به انجام هيچ كاري نخواهند بود.

براي توضيح به مثال زير توجه كنيد:.

اگر تعدادي لامپ با ولتاژهاي مختلف را در حال نورافشاني ببينيم، ابتدا تصور مي كنيم كه اين روشني ها كه منطقه وسيعي را در برگرفته است از خود لامپ هاست، ولي پس از دقت كوتاهي درمي يابيم كه اين نورافشاني ها مربوط به خودآنها نيست بلكه مربوط به نيروگاه و دستگاه هاي مولد برق است و اگر يك لحظه ارتباط اين لامپ ها با مركز برق قطع گردد، همگي خاموش مي شوند و نوري نخواهند داشت. بنابراين، نور لامپ ها از خودشان نيست، ولي در عين حال دستگاه لامپ ها و ولتاژ مخصوص آنها در نحوه درخشندگي شان كاملاً مؤثر است.

گرمي خورشيد و نورانيت ماه، فعاليت هر موجودي از جان دار و گياه و سرانجام اعمال و افعال هر انسان در عين اين كه به خود آنها استناد دارد و دستگاه هاي مختلفي كه در ساختمان و وجود هر يك از آنها تعبيه شده است همگي در صدور هر نوع فعلي از آنها مؤثر است، ولي در عين حال همگي بدون استثنا از مقام ربوبي نيرو مي گيرند و لحظه اي از او بي نياز نيستند و اگر يك آنْ رابطه آنها با مبدأ جهان قطع شود چراغ وجودشان خاموش مي گردد.

4. توحيد عبادت

عبادت و بندگي و پرستش از آن خداست و جز او كسي شايسته پرستش نيست؛ زيرا معبود يكي از دو ملاك زير را لازم دارد و هيچ كدام از آن دو در غير خدا وجود ندارد:.

الف) معبود، از نظر كمال از هر نقص و عيب پيراسته باشد.

/ 161