عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل

جعفر سبحانی

نسخه متنی -صفحه : 161/ 57
نمايش فراداده

خدا محل حوادث نيست

دگرگوني ما بر اثر نوسان هاي حالات ما بر كسي پوشيده نيست؛ گاهي با سهو و نسيان، با غم و اندوه، با خشم و غضب، و ... دست به گريبانيم و گاهي در مقابل، موجي از سرور و شادى، خوبي و خوشي به ما رو مي آورد و زندگي را به كام ما شيرين مي سازد.

دفترچه عمر انساني سه برگ بيش ندارد و در هر چند سالي برگي از اين دفتر ورق مي خورد و با به هم خوردن هر ورق، فصلي از عمر سپري مي گردد و اين سه فصل، كودكى، جواني و پيري است.

امّا ذات خداي متعال، مانند انسان ها در معرض چنين حوادثي قرار نمي گيرد؛ زيرا اين حالات يك نوع انفعال هايي است كه براي موجوداتي رخ مي دهد كه عواملي از خارج در ذات آنها تأثير مي كند، نه درباره خداوند كه هرگز محكوم هيچ عاملي نمي گردد.

هشام بن حكم از امام صادق (ع)پرسيد: آيا خداي بزرگ خشنودي و خشم دارد آن حضرت فرمود: آرى، لكن نه مانند خشنودي و خشم بندگان. خشنودي وي عبارت است از پاداش نيك او و خشم او عبارت است از كيفر و عذاب او، بدون اين كه حالتي بر ذاتش عارض شود كه او را تحريك يا تهييج نمايد، و حالش دگرگون شود، زيرا خشم و غصب و خشنودي به اين معنا از صفات مخلوق عاجز نيازمند است و خداي متعال از اين صفات منزه است. (5) .

خدا مدرك است

يعني شنيدني ها را مي شنود، و ديدني ها را مي ببيند و ساير درك شدني ها را درك مي كند. در بحث هاي گذشته گفته شد معناي شنيدن و ديدن خدا همان علم اوست به شنيدني ها و ديدني ها، و معناي مدرك بودن او هم همان علم اوست به درك شدني ها.

خدا قديم و ازلي است

چيزي كه نبوده و بعداً پديد آمده است، حادث خوانده مي شود و هر موجود حادث، وجود دهنده اي لازم دارد، در مقابلِ حادث، قديم است كه به چيزي گفته مي شود كه سابقه نيستي نداشته و وجود دهنده لازم نداشته باشد. قديم به اين معنا از صفات خداي متعال است و قديم و ازلي دو كلمه اند كه داراي معناي واحدي هستند.

خدا متكلّم است

حقيقت سخن گفتن و تكلم در انسان اين است كه زبان با اصطكاك خود به مخارج حروف در دهان موجي پديد آورد و صدايي به نام كلمه و كلام شنيده شود؛ سخن گفتن به اين معنا درباره خدا محال است و معنا ندارد؛ زيرا خدا جسم نيست تا دهان ، زبان و مخارج حروف داشته باشد، ولي در عين حال، صدور كلام و سخن از خداي متعال مي تواند معناي صحيحي داشته باشد و آن اين كه خداي متعال حروف و كلمات را در جسمي بيافريند، مثل اين كه در درختي يا سنگي و كوهي به فرمان الهي حروف و كلماتي آفريده شود تا شخص پيامبر يا ديگران آن را بشنوند.

بنابراين متكلم بودن، از صفات فعل الهي است كه تكلم، يكي از كارهاي اوست، مانند خالق و رازق بودن.

البته درباره كلام و متكلم بودن خدا بحث هاي زيادي بين شيعه و سني عنوان شده است كه به همين مناسبت علم كلام پيدا شده و به نام علم كلام ناميده شده است، ولي در اين جا به خاطر مفيد نبودن آن بحث ها از عنوان كردن آنها خود داري شد.

خدا صادق است

يعني كلام الهي و آن چه در كتاب هاي آسماني و به وسيله پيامبران خود خبر داده و فرموده همه مطابق با واقع و راست است، و ذات مقدس پروردگار از دروغ و غير واقع گويي منزه و پاك است.

درس 40: صفات خدا عين ذات اوست

از زمان هاي ديرينه دانشمندان عقايد براي تنزيه خدا از نقص و از شبيه بودن به مخلوق ها گفته اند كه، صفات خدا عين ذات اوست و به عبارت ديگر، ميان ذات و صفات خدا حد و مرزي نيست و صفات خدا بر ذات او عارض نشده است و سابقه نيستي نداشته است و اين كه در آن شعر گفته اند: (بي شريك است و معانى) منظور از معاني همين است كه صفات او زايد بر ذاتش نيست، و خداي قادر، عالم و حي يك معنا دارد نه چند معنا.