حادثه سرخ كربلا و حماسه خونيني كه اندكي بيش از يك نيمروز آفريده شد، جنگ دو قدرت ستمگر و يا نبردي بر سر آب و خاك نبود، بلكه نهضتي بر خاسته از شور و شعور الهي به رهبري دردانهاي خدايي بود كه عليه ستم پديد آمد، يك طرف، برترين انسانهاي هستي به رهبري حجت خدا و امام معصوم عليهالسلام و سويي ديگر، پليدترين موجودات آفرينش به فرماندهي بدبختترين موجود هستي. چنين حادثهاي با چنان عظمتي بايد همانند خورشيدي فروزان هميشه زنده و جاودان بماند تا در تيرگيهاي زندگي و صحنههاي حيرت روشني بخش دلهاي پاك گشته، انسانهاي بيشماري را به سوي سعادت رهنمون شود. اين رسالت، با چنين ابهت و عظمت، به ابزاري نيرو بخش نياز دارد تا توان حركت و جاودانگي را بيشتر سازد. پرچم كربلا را هميشه در حال اهتزاز نگاه دارد تا اهداف سيد شهيدان، راه او و چگونگي حادثه جانسوز نينوا چون آيينه شفاف در برابر ديدگان انسانها استوار بماند.
اشك، احساس زلال و عشق شفاف است كه از ژرفاي جان پديدار ميشود و نشان دلدادگي و ارادت به محبوب است. آنگاه كه اين ارمغان خداوندي به خاطر يكي از بهترين انسانهاي هستي نمايان شود، به دنبال خود، نسيمي از عاطفه، مهر، يكرنگي و هم سويي با امام حسين عليهالسلام همراه ميآورد. در اين صورت، حماسه سرخ حسيني هميشه زنده و بالنده مانده، حسينيان خود را در كوثر معرفت شستشو داده، با آرمانهاي مولاي خود همرنگ مي شوند.
رهبر كبير انقلاب حضرت امام خميني قدسسره در اين باره ميفرمايد:
«گريه بر شهيد، زنده نگهداشتن نهضت است. همين معنا است كه يك جمعيت كمي در مقابل امپراطور بزرگ ايستاد. آنها از همين گريهها ميترسند. هر مكتبي بايد پايش عدهاي سر و سينه بزن داشته باشد تا حفظ شود.»(4)
«چشم گريان، چشمه فيض خداست. گريستن براي امام حسين عليهالسلام زمينه ساز پيوندي قلبي است كه عطش روح را فرو مينشاند و هر قطرهاي، گوهري شب افروز براي سعادت خواهي و سازندگي فراهم ميسازد. از اينرو، مسير اشكها و گريهها به سوي حادثه خونين كربلا هدايت شده تا چنين آثار انسان سازي هميشه
گريه بر شهيد، زنده نگهداشتن نهضت است. همين معنا است كه يك جمعيت كمي در مقابل امپراطور بزرگ ايستاد. آنها از همين گريهها ميترسند. هر مكتبي بايد پايش عدهاي سر و سينه بزن داشته باشد تا حفظ شود.
وجود داشته باشد. امام علي بن موسي الرضا عليهالسلام به ريّان بن شبيب فرمود:
«يابن الشبيب! ان كنت باكياً لشييء فابك للحسين بن علي بن ابيطالب فانه ذبح كما يذبح الكبش ...»(5)
اي پسر شبيب، اگر برچيزي گريه ميكني، بر حسين بن علي گريه كن كه او را چون گوسفند سر بريدند... .
امام حسين عليهالسلام به خاطر ارزشهاي والاي اشك، مؤمنان را به گريستن دعوت فرموده است:
«انا قتيل العبرة، لا يذكرني مؤمن إلاّ بكي»(6)
من كشته اشكم، هيچ مؤمني مرا ياد نميكند، مگر آنكه ـ به خاطر مصيبتهايم ـ ميگريد.
از اينرو، گريستن و گرياندن و نيز خود را به شكل گريه كنندگان در آوردن (تباكي) كاري ارزشمند و داراي ثواب الهي است. مرحوم مطهري در اين باره ميفرمايد:
«گريه بر شهيد، شركت در حماسه او و هماهنگي با روح او موافقت با نشاط او و حركت اوست... امام حسين عليهالسلام به واسطه شخصيت عالي قدرش، به واسطه شهادت قهرمانانهاش، مالك قلبها و احساسات صدها ميليون انسان است. اگر كساني كه بر اين مخزن عظيم و گرانقدر احساسي و روحي گمارده شدهاند، يعني سخنرانان مذهبي، بتوانند از اين مخزن عظيم در جهت هم شكل كردن و همرنگ كردن و هم احساس كردن روحها با روح عظيم حسيني بهره برداري صحيح كنند، جهاني اصلاح خواها شد.(7)
گر نباشد مهر تو، دل را نباشد ارزشي برگ بيحاصل شود گل، چون گلاب آيدبرون(8) فاجعه كربلا در محدودهاي جغرافيايي و در مدت زماني بسيار كوتاه اتفاق افتاد؛ اما مرز تاريخ و گستره زمان را شكافت و از آغاز آفرينش حضرت آدم عليهالسلام تا رسالت رسولان الهي و تا پايان هستي را فرا گرفت. بزرگي اين مصيبت و مظلوميت چنان بود كه گويا خداوند، خود فروزش شعلههاي ستم سوز نينوا را عهده دار گشته و برترين نيكيها و بركات را در قلبي لبريز از عشق حسيني و چشماني گريان از محبت آن حضرت ترسيم كرده است كه:
«اذا اراد اللّه بعبد خيرا قذف في قلبه محبة الحسين عليهالسلام »(9)
سوزش ماجراي كربلا، اشك حضرت آدم را جاري ساخت.(10) و نفرين حضرت موسي عليهالسلام بر قاتل او را به گوش ملائك رساند.(11) روزي كه سليمان نبي عليهالسلام بر فرش خود در حال گذر از سرزمين كربلا بود، دچار حادثهاي سخت گرديد. چون از علت آن پرسيد و داستان دلخراش كربلا را شنيد. دستان خود را سوي آسمان بلند كرد؛ يزيد را لعن كرد و همراه او تمامي انس و جن آمين گفتند.(12) چون عيسي با حواريون خود از مسيري رد ميشد. خود را با شيري قوي پنجه رو به رو ديد كه راه را بر آنان بسته و تقاضاي لعن و نفرين بر قاتلان حسين عليهالسلام دارد. هنگامي كه حضرت مسيح در باره شخصيت امام حسين عليهالسلام پرسيد: و آن حيوان با زباني فصيح و گويا سيد شهيدان عليهالسلام را توصيف كرد، عيسي عليهالسلام با حزني فراگير، قاتلان امام را لعن كرد. تمامي حواريون آمين گفتند.(13)
پيش از ميلاد اباعبداللّه عليهالسلام در باره شباهتهاي حضرت يحيي و امام حسين عليهالسلام سخنان بسيار به ميان آمد، جبرائيل تربت كربلا را براي رسول خاتم حضرت محمد صلياللهعليهوآله آورد و پيامبر صلياللهعليهوآله با غمي جانسوز به انبوه ستم و بزرگي مصيبتي كه بر فرزندش وارد ميشود، گريست.(14)
آري، قطرهاي اشك در ماتم شخصيتي چون امام حسين عليهالسلام و به خاطر فاجعهاي همانند كربلا، چنان آثار عميق و گستردهاي خواهد داشت كه درياهاي آتش عذاب را خاموش و سراپرده وجود آدمي را گلستان لطف و رحمت الهي خواهد كرد. از اينرو، امام صادق عليهالسلام فرمود:
«كل الجزع و البكاء مكروهٌ سوي الجزع و البكاءٌ علي الحسين عليهالسلام »(15)
هر ناله و گريهاي ناپسند و مكروه است، مگر ناليدن و گريستن بر حسين عليهالسلام .
چنين مصيبت هولناكي بود كه زلزلهاي طاقت سوز در پيكر مبارك امام سجاد عليهالسلام ايجاد كرد. آن حضرت، پس از ماجراي كربلا، بيست سال ميگريست و با نگاه به آب يا جوان يا ذبح حيوان و دادن آب به ياد گوشههايي از ستم ستمگران در سرزميني نينوا و عطش افراد افتاد، گريه ميكرد.(16)؛ حتي جمادات و حيوانات نيز از چنان صحنههاي درد آلود، تحمل از دست داده، به سوگواري پرداختند.(17)