ـ امام عسكرى (ع ) به عمه خود حكيمه دخت محمدبن على بن موسى الرضا(ع ), فرمود:امشب نزد مـا بـمـان , زيـرا بـزودى فرزندى به دنيا خواهد آمد كه نزد خداى عزوجل گرامى است وخداوند عزوجل به وسيله او زمين را پس از مردنش زنده مى كند.
ـ امـام بـاقـر(ع ) درباره آيه ((بدانيد كه خدا زمين را بعد از مردنش زنده مى كند)), فرمود: خداى عزوجل زمين را بعد از آن كه مرد به وسيله قائم (ع ) زنده مى كند.
مرده مى باشد.
ـ امام صادق (ع ), در پاسخ به پرسش از همين آيه , فرمود: مقصود, عدالت بعد از ستم است .
قرآن .
((خـدا بـه عدالت و احسان و بخشش به خويشاوندان فرمان مى دهد و از فحشا و زشتكارى و ستم نهى مى كند, باشد كه پذيراى پند شويد)).
ـ امـام عـلـى (ع ) درباره آيه ((خدا به عدالت و احسان فرمان مى دهد)), فرمود: مقصود ازعدالت , انصاف است و از احسان , بخشش و تفضل .
ـ امام على (ع ) نيز درباره همين آيه , مى فرمايد: عدالت , يعنى انصاف .
ـ امام صادق (ع ): عدالت , شيرين تر از آبى است كه انسان تشنه به آن مى رسد.
هرچند اندك باشد, اگر عادلانه صورت گيرد, بسى گسترده است .
ـ حكيمى براى هفت جمله , هفتصد فرسنگ در پى حكيمى ديگر رفت .
جمله اين بود كه از او پرسيد: فراختر از زمين چيست ؟
آن حكيم پاسخ داد: عدالت , فراختر اززمين است .
ـ امـام عـلـى (ع ) دربـاره زمـيـنـهـايـى كـه عـثـمـان بـه تـيـول داده بود و برگرداندن آنها به مـسلمانان ,فرمود: به خدا سوگند, اگر زمينى را بيابم كه به كابين زنان رفته و كنيزان به وسيله آنـها خريدارى شده باشند, بيگمان آن را برمى گردانم , زيرا, عدالت فراخ است و هركه عدالت بر او تنگ آيد,بى عدالتى بر وى تنگ تر آيد.
ـ امـام بـاقـر(ع ): چـه گـسـتـرده اسـت دامـنـه عدالت ! اگر در جامعه عدالت اجرا شود, مردم بى نيازمى شوند.
ـ امـام عـلـى (ع ): فضايل چهارگونه اند:اول حكمت است و جانمايه آن انديشيدن باشد, دوم عفت اسـت و جانمايه آن شهوت وخواهش نفسانى باشد, سوم زورمندى (و شجاعت ) است و جانمايه آن (نيروى ) غضب باشد,و چهارم عدالت است و جانمايه آن اعتدال قواى نفسانى باشد.
ـ امـام عـلـى (ع ): عـدالت چهار شعبه دارد: فهم دقيق , دانش عميق , حكمت (يا حكم ) شكوفان و بستان بردبارى .
آبـشـخـورهـاى حـكـمـت را شـنـاخت و هركه بردبار باشد, در كار خود كوتاهى نكند و در ميان مردم خوشنام به سر برد.
ـ عدالت چهار شاخه دارد: فهم ژرفياب , شكوفه دانش , آبشخور حكمت و بستان بردبارى .
تـبـيـيـن كـنـد, هـركـه بداند آبشخورهاى حكمت را بشناسد, هركه حكمت داشته باشد, در كار خودتفريط و كوتاهى نورزد و در ميان مردم آسوده زندگى كند.
ـ ايـمان بر چهار پايه استوار است : برصبر ويقين و عدالت و جهاد عدالت نيزچهار شاخه دارد: فهم ژرفـكـاو, دانـش عميق , حكمت (يا حكم ) شكوفان و بردبارى استوار وپايدار, هركه فهيم باشد, از ژرفـاى دانـش آگـاه شـود و هـركـه از ژرفاى دانش آگاه شود, ازآبشخورهاى حكمت (يا احكام درسـت ) بـنوشد و هركه بردبار باشد, در كار خود كوتاهى نورزد و در ميان مردم خوشنام زندگى كند.
ـ پيامبر خدا(ص ): عدالت چهار شاخه دارد: فهم ژرفكاو و دانش شكوفان و آبشخورهاى حكمت (يا حكم ) و بستان بردبارى .
فـهـم ژرفـكـاو داشـتـه باشد, دانش مجمل را روشن و تبيين كند و هركه به دانش شكوفا دست يـابـد,سرچشمه هاى حكمت (يا احكام شريعت ) را بشناسد و هركه به بستان بردبارى قدم گذارد, دركار خود كوتاهى نورزد و در ميان مردم آسوده زندگى كند.
ـ امـام صادق (ع ) در پاسخ به پرسش از ويژگى عادل , فرمود: كسى كه چشم خود را از حرامهافرو بندد و زبانش را از گناهان و دستش را از مال مردم .
ـ پـيـامبر خدا(ص ): هركه در رفتار خود با مردم به ايشان ستم نكند و هرگاه با آنان سخن بگويد, دروغ نگويد و چون وعده شان دهد, خلف وعده نكند, انسانيتش كامل و عدالتش آشكار و دوستيش لازم و غيبتش حرام است .
ـ امـام صـادق (ع ): سـه چـيز است كه هركس دارا باشد چهار وظيفه را نسبت به او بر مردم واجب گـردانند: كسى كه هرگاه با مردم سخن گويد به ايشان دروغ نگويد و هرگاه با آنان بياميزددر حـقـشـان ستم نكند و هرگاه وعده اى به آنان دهد خلف وعده نكند, واجب است كه عدالت اودر مـيـان مـردم آشـكـار شـود و مـروتـش در مـيان آنان هويدا گردد و غيبتش برايشان حرام باشد وبرادريش بر آنها لازم آيد.
ـ پيامبر خدا(ص ): هركه با مردم چنان رفتار كند كه دوست دارد آنان با او رفتار كنند, عادل است .
ـ آن چـه بـراى خـود نـمـى پسندى براى ديگرى هم مپسند و آن چه براى خود دوست دارى براى بـرادرت نـيـز دوست بدار, تا در قضاوتت عادل باشى و در عدالتت دادگر و نزد آسمانيان دوست داشتنى و در دلهاى زمينيان محبوب .
ـ امـام عـلـى (ع ): هـر كـه نـهـانـش با آشكارش يكسان باشد و كردارش با گفتارش سازگار, او كسى است كه امانت را پرداخته و عدالتش تحقق يافته است .
ـ امـام على (ع ): از محبوبترين بندگان خدا نزد او, بنده اى است كه خداوند وى را در برابر نفسش يـارى رسانده , پس اندوه را زيرپوش خود كرده و ترس (از خدا) را بالاپوشش چنين كسى از معادن دين خدا و اوتاد زمين اوست ,خويشتن را ملزم به عدالت كرده است و نخستين گام عادل بودن او دور كردن هوا و هوس ازخويش بوده است .
ـ امام صادق (ع ): هركه در شبانه روزپنج نماز با جماعت بخواند, به او گمان نيك بريد و شهادتش را روا شماريد.
ـ امام صادق (ع ) به علقمه فرمود: هركه بر سرشت اسلام باشد, شهادت دادنش جايز است .
گـنـهـكـار پـذيـرفـتـه مـى شـود؟
حـضـرت فـرمـود: اى عـلقمه ! اگر بنا باشد شهادت دادن گـنـهـكاران پذيرفته نشود, در اين صورت جز شهادت پيامبران و اوصيا پذيرفته نخواهد شد, زيرا تنهااينان از گناه پاكند.
ـ امـام صـادق (ع ) در پـاسـخ بـه ايـن سـؤال كـه از چـه طريق عدالت مرد شناخته مى شود تا در نـتيجه شهادتش پذيرفته شود, فرمود: اورا به داشتن حيا و پاكدامنى و نگهداشتن شكم و شهوت و دست و زبان (از حرام و ناروا)بشناسيد.
شرابخوارى , زنا, رباخوارى ,نافرمانى از پدر و مادر, فرار از ميدان جهاد و جز اينها شناخته مى شود.
در خود نشان دهد و عيبهايش راتماما پوشيده نگه دارد ـ به طورى كه كنجكاوى از ديگرلغزشهاى او و غيبت كردن از وى بر مسلمانان حرام و به دوستى گرفتن او و آشكار كردن عدالتش در ميان مـردم بـر آنان واجب و لازم آيد ـ و به نمازهاى پنجگانه برسد يعنى بر اين نمازها مواظبت كند و با حـاضـر شـدن در جماعت مسلمانان , آنها را به موقع بخواند و از حضوردر جماعت و مصلاى آنان سرباز نزند, مگر عذرى داشته باشد.