غـزالـى در كـتـاب خـود الـمـنـقـذ مـن الـضـلال معتقداست كه بهترين و قطعى ترين راه هاى شناخت پيامبران , شناخت قلبى و كشف و شهود باطنى است واقعيت هم همين است , زيرا كسى كه بـا بـصـيرت قلبى خويش مى بيند و از طريقه اى آسمانى نبوت محمد را ملاحظه مى كند, علاوه بر بى نياز بودن ازهر گونه دليلى براى اثبات نبوت محمد(ص ), به بالاترين درجات معرفت و بصيرت نيز ارتقامى يابد.
قرآن :.
((آيا كسى كه از جانب پروردگارش بر حجتى روشن است و شاهدى از (خويشان ) او پيرو اوست و پيش ازوى نيز كتاب موسى راهبر و مايه رحمت بوده است (دروغ مى بافد)؟ آنان (كه در جستجوى حـقـيـقـتـند) به آن مى گروند و هركس از گروه هاى (مخالف ) به آن كفر ورزد,آتش وعده گاه اوسـت پـس در آن تـرديـد مـكـن كـه آن حـق اسـت (و) از جانب پروردگارت , ولى بيشتر مردم باورنمى كنند)).
((و كسانى كه كافر شدند, مى گويند : تو فرستاده نيستى بگو : كافى است خدا و آن كس كه نزد او علم كتاب است , ميان من و شما گواه باشد)).
تفسير.
آيـه ((افـمـن كان على بينة من ربه و يتلوه شاهدمنه و من قبله كتاب موسى اماما و رحمة )), اين جـمـلـه تفريعى است بر كلام گذشته كه در صدد احتجاج واستدلال بر منزل بودن قرآن ازجانب خـداى سـبحان بود كلمه ((من )) مبتدا و خبر آن محذوف است وكلمه ((كغيره )) يا چيزى به اين معنا در تقدير مى باشددليل بر اين مطلب جمله بعد است كه مى فرمايد :((اولئك يؤمنون به و من يكفر به من الاحزاب فالنارموعده )).
اسـتـفـهـام در آيه , استفهام انكارى است ومعنايش اين است : كسى كه چنين و چنان باشد,مانند كـسـى كه چنين و چنان نباشد, نيست و تو اين صفات را دارا هستى بنابراين , درباره حقانيت قرآن شك و ترديدى نداشته باش .