اسلام برخلاف 'فرويد' كه آزادى جنسى را عامل سازنده ى تاريخ مى داند و برخلاف مدعيان دروغين رهبانيت كه وصول به حقيقت را در سركوبى كامل غرايز مى دانند، معتقد است كه تمام غرايز انسانى كه در وجود انسان از طرف خداى حكيم به وديعه گذارده شده است، مايه ى شر و فساد و مانع از وصول به حقيقت نمى باشد و نيز انسان مى تواند از تمام غرايز به طريق مشروع استفاده كند و از همه ى لذايذ مادى با رعايت ضوابط اسلامى بهره مند گردد. طبيعى است كه رعايت اصول و ضوابط شرعى، لازمه اش تعديل غرايز و جلوگيرى از بهره منديهاى نامشروع و مخالف با اصول اسلامى است.
پس در يك كلام، مى توان گفت كه اسلام به تعديل غرايز و نه سركوبى كامل آنها معتقد است. اين است كه مى بينيم اسلام سرسختانه، هم با آزادى مطلق جنسى و بهره منديهاى مادى مبارزه كرده و هم رهبانيت را مردود دانسته است.
على عليه السلام براى بيان حقيقت مى فرمايد:
و شح بنفسك عما لا يحل لك، فان الشح بالنفس الانصاف منها فيما احبت او كرهت.
و خويشتن را از آنچه برايت حلال نيست بازدار، زيرا خويشتن دارى در رابطه با چيزهايى كه دوست داشته و يا ناخوش داشته، عين انصاف است.
مدعيان دروغين حقوق بشر كه داعيه ى رعايت حقوق تمام افراد انسانى را به طور يكسان دارند، در عمل، نه تنها مساوات و برابرى تمام افراد انسانى را رعايت نمى كنند، بلكه براى اقليتهاى كشورشان ذره اى ارزش و اهميت قائل