در بينش اسلامى برخى از گناهان باعث تبديل نعمت و عزت به ذلت و بدبختى است و بعضى ديگر مسبب تعجيل عذاب و نزول بلاهاى آسمانى.
در ديدگاه على عليه السلام ظلم و ستم به بندگان خدا نيرومندترين عاملى است كه از يك طرف نعمت الهى را به نعمت و عزت را به ذلت و تباهى تبديل مى كند، و از سوى ديگر باعث تعجيل عذاب و آمدن بلاهاى آسمانى مى باشد. حال اين عذاب ممكن است عذاب اخروى باشد و ممكن است عذاب دنيوى باشد و در همين جهان هستى تحقق پيدا كند. و نعمت نيز چون مشخص نيست، ممكن است ظلم باعث تبديل چندين نعمت متعدد باشد و ممكن است منجر به متلاشى شدن هستى ظالم گردد و همه ى اينها از ناله ى مظلوم سرچشمه مى گيرد.
مگر خواسته و دعوت مظلوم چيست؟ جز اين نيست كه وقتى مظلوم در برابر ظالمى قدرتمند قرار گرفت، وقتى ديد توان مقابله با ظالم و دفع ظلم او را ندارد، روى به خدا مى آورد و در اين مورد از خالق يكتا و توانايش دعوت به عمل مى آورد. دعوت او چيست و از خدا چه مى خواهد؟ طبعا خواسته اش اين است كه: خدايا، قدرت اين ظالم را بگير تا ديگر نتواند مردم را زير فشار ظلم قرار دهد. نعمتهايى را كه به او داده اى، باز پس گير تا خوار و ذليل شود و نتواند ديگران را خوار و ذليل كند. او را به عذابهاى خودت مبتلا كن تا داد دل مظلومانى كه مورد ظلم او واقع شده اند گرفته شود و اين ظالم، كيفر ظلمهايش را ببيند و...
چون خواسته هاى مظلوم از اينگونه است و چون خداوند ناله ى مظلوم را خيلى زود مى شنود و دعاى او را فورا مستجاب مى كند، در نتيجه ى همين دعاها به سرعت نعمت ظالم به نقمت و عزتش به ذلت تبديل مى گردد:
و ليس شى ء ادعى الى تغيير نعمه الله و تعجيل نقمته من اقامه على ظلم، فان الله يسمع دعوه المضطهدين و هو للظالمين بالمرصاد.
هيچ عاملى در دگرگونى نعمتهاى خدا "و تغيير دادن نعمت به ذلت و نكبت" و در تعجيل و شتاب خدا براى پياده كردن قهر و خشم و انتقامش، موثرتر و وسيع تر از پافشارى و اصرار و مقاومت "ستمگران" بر ستم نيست "يعنى اصرار ستمگران بر ستم كردن نسبت به مردم، سريع تر از هر عامل ديگرى باعث مى شود كه خداوند نعمتهايش را از انسان پس بگيرد و آنرا دگرگون كند و خشم و قهر و كيد خود را نشان دهد."، چرا كه خداوند دعاها و خواهشهاى مظلومان را به خوبى مى شنود و خودش همواره در كمين ستم پيشگان است.