اصحاب امام علی(علیه السلام)

سید اصغر ناظم زاده قمی

جلد 1 -صفحه : 390/ 24
نمايش فراداده

مخالفت ابو الهيثم با خلافت ابوبكر

براء بن عازب، صحابى رسول خدا مى گويد: پس از مشاهده سقيفه به شدت نگران شدم، ولى اندوه درونى را فرو خوردم و به فكر چاره افتادم. شبانه به سراغ مقداد، سلمان، ابوذر، عبادة بن صامت، ابو الهيثم بن تيهان، حذيفه و عمار ياسر رفتم و با آنان براى بازگرداندن خلافت به خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله صحبت كردم، آنان مى خواستند خلافت را به شورايى مركب از مهاجران برگردانند "كه در رأس مهاجران، حضرت على عليه السلام بوده است". [ شرح ابن ابى الحديد، ج 1، ص 219. ]

از نقل اين جريان روشن مى شود كه ابو الهيثم چون ساير اصحاب بزرگ پيامبر صلى الله عليه و آله نگران جانشينى خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله و در رأس آنان حضرت على عليه السلام بوده است و با خلافت ابوبكر موافق نبوده است.

دوازده نفر از مخالفان خلافت ابوبكر، [ دوازده نفر عبارتند از:

1 - خالد بن سعيد بن عاص

2 - مقداد بن اسود

3 - اُبىّ بن كعب

4 - عمار ياسر

5 - ابوذر غفارى

6 - سلمان فارسى

7 - عبداللَّه بن مسعود

8 - بريده اسلمى "از مهاجرين"

9 - خزيمة بن ثابت "ذو الشهادتين"

10 - سهل بن حنيف

11 - ابو ايوب انصارى

12 - ابو الهيثم بن تيهان "

و تعدادى ديگر از انصار بودند". ]

روز جمعه اى پاى منبر پيامبر صلى الله عليه و آله جمع شدند و هر كدام مقابل ابوبكر سخنانى ايراد كردند، ابو الهيثم بن تهيان از جمله اين جمع بود كه پس از خزيمة بن ثابت برخاست و گفت:

يا أبابكر، انا أشهد على النبى صلى الله عليه و آله أنه أقام علياً فقالت الانصار: ما أقامه الا للخلافة، و قال بعضهم: ما اقامه الا ليُعلم الناس أنّه ولىُّ مَن كان رسول اللَّه صلى الله عليه و آله مولاه، فقال صلى الله عليه و آله: ان اهل بيتى نجوم أهل الأرض فَقدِّموهم و لا تُقدّموهم؛

اى ابوبكر، من شاهد بودم كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، حضرت على عليه السلام را "در غدير خم" بلند كرد، جمعى از انصار گفتند: او را بلند نكرد مگر براى خلافت و جانشينى خود و بعضى ديگر گفتند: او را بلند كرد تا به مردم بفهماند هر كس پيامبر را دوست دارد على را نيز دوست بدارد. سپس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اهل بيت من چون ستارگان روى زمين هستند، آنها را مقدم بداريد و بر آنان پيشى نگيريد.

ابو الهيثم، اين حديث را نقل كرد و نشست و سايرين برخاستند و با ابوبكر درباره تقدم على عليه السلام بر او احتجاج كردند. [ ر. ك: خصال صدوق، ج 2، ص 461 - 464، باب اثنى عشر، ح 4. ]