پشتيبانى ابو الهيثم از خلافت اميرمومنان
اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله پس از كشته شدن عثمان در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله به مشورت و گفت و گو پرداختند تا ببينند چه كسى عهده دار خلافت آنان شود، چون مسجد مملو از جمعيت شد، در آن جمع عمّار ياسر، ابوايوب انصارى، مالك بن عجلان، رفاعة بن مالك و ابوالهيثم بن تيهان نظر دادند كه بايد اميرالمؤمنين عليه السلام را به خلافت و جانشينى رسول خدا صلى الله عليه و آله برگزينند و در آن جا فضل و سابقه و جهاد و قرابت آن حضرت را يادآور شدند و مردم را به موقعيّت ممتاز حضرت على عليه السلام آگاه نمودند.از جمله مطالبى كه با مردم در ميان گذاشتند، اين بود كه: ما اينك به خلافت اميرالمؤمنين عليه السلام راضى و خشنود هستيم و شما اى مهاجرين و انصار و اى ديگر مردم، به خواست خداوند براى خودمان و شما از هيچ خيرى فروگذار نيستيم و على عليه السلام چنان است كه خود به خوبى او را مى شناسيد و ما جايگاه و منزلت هيچ كس را مانند او نمى دانيم كه بتواند اين كار مهم را به دوش بكشد و سزاوارتر از او باشد.
آن گاه همه مردم گفتند: ما به خلافت على بن ابى طالب راضى شديم و او همان است كه شما گفتيد، بلكه بهتر از آن است و همگان برخاستند و به حضور اميرالمؤمنين رسيدند و با آن حضرت بيعت كردند. [ ر. ك: شرح ابن ابى الحديد، ج 4، ص 8 و ج 7، ص 36. ] پس از آن كه مردم به راهنمايى و هدايت بزرگان اصحاب چون عمار ياسر، ابو الهيثم و ابو ايوب انصارى آماده بيعت با اميرالمؤمنين على عليه السلام شدند، اول كسى كه برخاست و دست بيعت با آن حضرت داد، طلحه و زبير بودند، سپس مهاجرين و انصار برخاستند و بيعت كردند و به دنبال بيعت آنان، ساير مردم بيعت نمودند. عمار ياسر و ابو الهيثم از مردم براى حضرت بيعت مى گرفتند و به مردم مى گفتند:
بيعت مى كنيم با شما مردم بر طاعت خدا و سنت رسول خدا و اگر غير اين باشد و ما وفا نكنيم، پس شما اطاعت ما نكنيد و بيعتى به گردن شما نداريم و قرآن امام ما و امام شما باشد "تا آخر حديث".