مبارزه سعيد بن قيس با شخص معاويه - اصحاب امام علی(علیه السلام) جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصحاب امام علی(علیه السلام) - جلد 1

سید اصغر ناظم زاده قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


مبارزه سعيد بن قيس با شخص معاويه

نصر از عمر سعد نقل مى كند: پيش از كشته شدن عبيداللَّه بن عمر در روزهايى از جنگ صفين، چون كار بر معاويه خيلى سخت و سنگين شده بود، روزى عمرو عاص، بسر بن ارطات، عبيداللَّه بن عمر بن خطاب و عبدالرحمان بن خالد بن وليد را فرا خواند و به آنان گفت: مقام و اهميت تنى چند از ياران على در ميان قوم شان مرا اندوهگين كرده و آنان عبارتند از: سعيد بن قيس همدانى، مالك اشتر، و از انصار: هاشم مرقال، عدى بن حاتم و قيس بن سعد بن عباده. فردا خود من با سعيد بن قيس و قومش روبرو مى شوم و شرّ او را برطرف خواهم كرد، اما تو اى عمرو عاص با هاشم مرقال نبرد خواهى كرد، و تو اى عبيداللَّه بن عمر با مالك اشتر روبرو مى شوى و با او مى جنگى، و اما تو اى عبدالرحمان بن خالد با عدى بن حاتم مى جنگى و من اين كار را به نوبت و در پنج روز مقرر مى دارم كه هر روز از آن يكى از شما باشد و شما فرماندهى همه سواران را بر عهده خواهيد داشت؛ بنابراين آماده باشيد. آنها هم اعلان آمادگى كردند.

فرداى آن روز معاويه صبح زود شخصاً در حالى كه تمام سواران را آماده كرده بود به جانب قبيله همدان حركت كرد و چنين رجز مى خواند: از اين پس هيچ كشته و مجروحى را هرگز حرمتى نخواهد بود تا به زودى عراق را با شومى و خشونت تصرف كنم و در همه روزگار سوگوار عثمان بن عفان خواهم بود.

معاويه آرام آرام اندكى ميان سواران نيزه زد و هجوم آورد و در آن هنگام با شعار هميشگى خود شعار داد و در اين ميان سعيد بن قيس فرمانده نيروهاى همدان اسب خود را را ركاب زد و به سوى شخص معاويه شتافت و با خود معاويه به نبرد تن به تن پرداخت و جنگ سختى بين اين دو انجام شد، اما شب فرا رسيد و تاريكى حايل شد و معاويه جان سالم بدر برد.

همدانيان مى گويند: نزديك بود سعيد، معاويه را از پاى درآورد ولى متوجه شد كه او گريخته است. سعيد تأسف و حسرت خود را چنين بيان كرد:


- اى واى بر من، معاويه بر اسبى سركش همچون عقاب دوزخ گريخت.

- و اگر امروز بازگردد قدرت بسيار من او را كافى است. [ ر. ك: وقعة صفين، ص 426 - 430؛ شرح ابن ابى الحديد، ج 8، ص 70. ]

وقتى كه معاويه شكست را احساس كرد به عمروعاص دستور داد كه افراد قبايل عك و اشعرى را به مقابله با همدانيان - از سپاه امام على عليه السلام - گسيل كند و آنها به شرط دو برابر شدن حقوقشان پذيرفتند اما در مقابل، همدانيان، به فرماندهى سعيد بن قيس، بدون توجه به متاع دنيا، با عكىها به نبرد سختى پرداختند و از زبان منذر بن ابى حميصه - فردى دلير و شاعر - خطاب به امام گفتند: اى على، بدان كه ما در برابر اين سرا به سراى ديگر و به عراق در برابر شام و به تو در برابر معاويه خشنوديم؛ به خدا سوگند كه آخرت ما از دنياى آنان و عراق ما از شام آنان بهتر است و پيشواى ما از پيشواى آنان بسى راه يافته تر مى باشد، اينك دست ما را بر جنگ بگشاى و از سوى ما به نصرت و پيروزى اعتماد كن و ما را تا پاى مرگ پيش ببر.

امير مؤمنان عليه السلام در پى سخنان منذر فرمود: حسبك اللَّه يرحمك اللَّه؛ خداوند تو را كافى است و تو را رحمت كند. سپس او و قومش را ستود.

وقتى اشعار

چند بيت از اشعار او چنين است:




  • إن عكّاً سألوا الفرائض و
    تَركوا الدِّين للعطاء و للفر
    وسألنا حُسن الثواب من اللَّه
    و صَبراً عَلَى الجِهاد و نيّة



  • الأشعر سالوا جوائِزاً بثنيَّة
    ض، فكانوا بذاك شر البريّة
    و صَبراً عَلَى الجِهاد و نيّة
    و صَبراً عَلَى الجِهاد و نيّة


. منذر به گوش معاويه رسيد، گفت: به خدا سوگند، افراد مورد وثوق على را به دنيا متمايل خواهم كرد و ميان آنان آن قدر مال تقسيم مى كنم تا دنياى من بر آخرت على پيروز شود. [ وقعة صفين، ص 436؛ شرح ابن ابى الحديد، ج 8، ص 77 - 74. ]

اما آنها كه واقعاً دل در گرو ولايت داشتند، فريب مال و منال را نخوردند و سعيد بن قيس يكى از اين افراد بود.

/ 390