اشرس بن حسّان بكرى - اصحاب امام علی(علیه السلام) جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصحاب امام علی(علیه السلام) - جلد 1

سید اصغر ناظم زاده قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


اشرس بن حسّان بكرى

اشرس، از اصحاب اميرمؤمنان عليه السلام و كارگزارِ حضرت در شهر انبار بود.

انبار در اصل فلوجه نام داشت، اما چون كسرى آن را انبار حبوبات قرار داده بود، به شهر انبار نام گذارى شد. معاويه كه پس از جنگ صفّين همواره به فكر نابود كردن بلاد تحت فرمان اميرالمؤمنين عليه السلام بود، شش هزار نفر را به فرماندهى سفيان بن عون غامدى براى غارت و تصرف شهر هيت گسيل داشت و از آن جا به شهر انبار و سپس به مدائن برود و مردم را تار و مار كند و شهر را به غارت ببرد. او ابتدا در شهر هيت كار خود را كرد، چون در قتل و غارت مانعى نديد، از آن جا به شهر انبار رفت، اما اشرس بن حسان كه حاكم آن جا بود، با نيروهاى تحت فرمانش به مصاف دشمن رفت. نيروهايش ابتدا پانصد نفر بودند، كه سيصد نفر از آنان متفرق شدند. وى در آغاز جنگ نيز به كسانى كه دل در گرو جهاد و شهادت نداشتند، اجازه فرار داد، لذا تنها با سى نفر از نيروهايش در ميدان جنگ، در كمال صبر و بردبارى به جهاد پرداخت و سرانجام همگى به شهادت رسيدند، وقتى اين خبر به حضرت على عليه السلام رسيد، بسيار ناراحت شد و به نخيله تشريف فرما شد، مردم جمع شدند و به حضرت عرض كردند ما به دستور شما دشمن را دفع خواهيم كرد، ولى حضرت به آنها فرمود: شما نه براى خودتان و نه براى من كفيت مى كنيد، لذا گروهى به فرماندهى سعيد بن قيس را به دنبال سفيان بن عوف خونخوار سپاه معاويه فرستاد ولى آنها تا شهر هيت سفيان را تعقيب كردند اما او را نيافتند و به كوفه بازگشتند. [ تاريخ طبرى، ج 5، ص 134؛ الكامل فى التاريخ، ج 2، ص 425. ]

البته در نام حاكم شهر انبار كه به شهادت رسيد، اختلاف نظر هست در تاريخ طبرى و تاريخ الكامل، نام وى اشرس بن حسان است، اما برخى نيز وى را حسّان بن حسان ناميده اند. از اميرالمؤمنين عليه السلام در خطبه اى از نهج البلاغه چنين ذكر گرديده است كه حضرت براى ترغيب مردم به جهاد و مذمت مردم كوفه ونيز ذكر فضايل حاكم انبار از حسّان بن حسّان بكرى نام برده و فرموده اند: يكى از فرماندهان لشكر غارتگر معاويه به شهر مرزى انبار حمله كرده است و فرماندار من حسّان بن حسّان بكرى را كشته و سربازان و مرزبانان شما را از آن سرزمين بيرون رانده است. [ نهج البلاغه، خطبه 27. ]

لكن محتمل است نام اصلى وى حسان باشد و اشرس لقب وى بوده است، و به اشرس بن حسان بكرى معروف شده، چنان كه در تاريخ طبرى و الكامل آمده است.

اشرف "بن حكيم" بن جبله

شيخ طوسى مى نويسد: اشرف بن جبله، برادر حُكيم بن جبله از اصحاب اميرمؤمنان عليه السلام است. [ رجال طوسى، ص 35، ش 8؛ ر. ك: قاموس الرجال، ج 2، ص 150؛ تاريخ طبرى، ج 4، ص 475. ]

اشرف و پدرش حكيم هر دو در واقعه نيرنگ طلحه و زبير عليه عثمان بن حنيف - استاندار حضرت على عليه السلام در بصره - به شهادت رسيدند.

طبرى مى نويسد: موقعى كه عثمان بن حنيف حاكم و استاندار حضرت على عليه السلام در بصره به دست طلحه و زبير و سپاهيان عايشه اسير شد و جمعى از ياران او را به شهادت رساندند، عبداللَّه بن زبير به بازار ارزاق حمله كرد تا سربازان جمل را اسير نمايد. حكيم بن جبله چون از اسارت عثمان بن حنيف آگاه شد، اعلام كرد: لست أخافُ اللَّه ان لم أنعره؛ از خدا ترس ندارم اگر به يارى عثمان بن حنيف نروم با گروهى از عبدالقيس و بكر بن وائل حركت كرد و در بازار ارزاق با ابن زبير برخورد كرد. ابن زبير جوياى حال حُكيم شد.

حكيم گفت: چرا مردم را كشته ايد؟ ابن حنيف را بازداشت كرده ايد و حال آن كه با هم پيمان بستيد كه كارى نكنيد تا اميرالمؤمنين على عليه السلام به بصره وارد شود، هر تصميمى گرفت عملى كنيم. آيا از خدا نمى ترسيد؟ به چه دليلى خون اين افراد را ريختيد؟

عبداللَّه بن زبير گفت: به انتقام خون عثمان بن عفان!....

حكيم به خشم آمد و گفت: خدايا تو حاكم به عدلى و شاهد باش، بعد خطاب به يارانش گفت: من شك ندارم كه بايد با اينها جنگيد و هر كس شك دارد، بازگردد. در همان مكان و كنار بازار ارزاق جنگ شديدى ميان حكيم بن جبله و فرزندش اشرف با ديگر همراهانش از گروه عبدالقيس و گروه بكر بن وائل با سربازان عبداللَّه بن زبير رخ داد. مردى پاى حكيم را قطع كرد، حكيم پا را برداشت و به سوى مرد ضارب پرتاب كرد كه به گردن او خورد و به زمين افتاد، حكيم با سرعت به سراغش رفت و او را به قتل رساند. در اين جنگ حكيم بن جبله و پسرش اشرف و برادرش رعل و جمعى از گروه عبدالقيش در سال 36 هجرى در بصره به شهادت رسيدند. [ رجال طوسى، ص 35، ش 8؛ ر. ك: قاموس الرجال، ج 2، ص 150؛ تاريخ طبرى، ج 4، ص 475. ]

/ 390