حارث بن همام نخعى
حارث بن همّام از اصحاب اميرمؤمنان عليه السلام است كه صاحب لواى مالك اشتر در صفّين بود. [ رجال طوسى، ص 39، ش 25. ]نصر بن مزاحم نقل مى كند: مالك اشتر در روز سختى از جنگ صفّين حارث بن همّام نخعى كه از خاندان صهبان بود را فراخواند و پرچم خود را به او داد و گفت: اى حارث! اگر مى دانستم كه تو تا دم مرگ صبر نمى كنى، پرچمم را از تو پس مى گرفتم و اين كرامت را به تو واگذار نمى كردم. حارث در جواب گفت: اى مالك! به خدا سوگند، امروز در سپاه دشمن پيش مى روم تا تو شاد شوى و يا كشته شوم، پس تو از پى من بيا.
سپس لواى مالك را گرفت و پيش برد و چنين سرود:
يا أشتر الخيرِ و يا خيرَ النَّخَع
و كاشف الأمر إذا الأمر وَقع
ما أنت فى الحرب العَوان بالجزع
و صاحبَ النَّصرِ إذا عَمَّ الفَزَع
ما أنت فى الحرب العَوان بالجزع
ما أنت فى الحرب العَوان بالجزع
- اى كسى كه چون جنگ واقع شود، گرفتارى را برطرف مى سازى، تو در اثر جنگ هاى پياپى، فرياد به ناله و جزع نمى كنى.
مالك وقتى ديد حارث چنين مردانه آماده نبرد و جنگيدن و پيش روى به سوى دشمن است، به وى گفت: نزديك بيا، او نزديك شد و مالك سرش را بوسيد و اين دعا را در حق او كرد: امروز از اين سر جز نيكان و برگزيدگان پيروى نمى كنند، پس مالك در ميان ياران خود فرياد برآورد كه جانم فداى شما باد، پايدارى و مقاومت كنيد. [ وقعة صفّين، ص 172 و 173؛ شرح ابن ابى الحديد، ج 3، ص 327. ]
حارث همدانى "حارث بن عبداللَّه اعور همدانى" [ هَمْدان "به سكون ميم" قبيله اى است در يمن، و حارث همدانى منسوب به همان قبيله است كه در كوفه نزول كردند و همدان مورد عنايت حضرت على عليه السلام بودند، چنانچه حضرت درباره آنان فرموده است:
]
فلو كنت بواباً على باب جنّة
لقلت لهمدان ادخلى بسلام
لقلت لهمدان ادخلى بسلام
لقلت لهمدان ادخلى بسلام
- اگر من بر در بهشت باشم، به قبيله همدان مى گويم به سلامتى داخل بهشت شويد.
و هَمَدان "به فتح هاء و ميم از شهرهاى بزرگ در غرب ايران است كه تاريخ بناى آن به 800 سال قبل از ميلاد مى رسد و مدفن شيخ الرئيس بوعلى سينا است.
حارث فرزند عبداللَّه اعور همدانى، از اصحاب خاص و مورد توجه امير مؤمنان عليه السلام "معروف به حارث همدانى" است. [ رجال طوسى، ص 38، ش 4 و رجال برقى، ص 4. ] او در جنگ صفين حضرت عليه السلام را يارى نمود و نيز از افراد مورد وثوق و اصحاب سرّ حضرت بوده است.
به نقل ابن داود، حارث يكى از علماى بزرگ، تابعى عالى قدر و فقيه زمان خويش بود و از همه مردم به علم رياضى و فرايض بيشتر آشنا بود و آنها را از حضرت على عليه السلام آموخته بود. [ تهذيب التهذيب، ج 2، ص 116؛ اعيان الشيعه، ج 4، ص 366. ]
نصر بن مزاحم مى گويد: وى از جانب اميرالمؤمنين عليه السلام مأموريت يافت تا مردم را به نخليه اردوگاه سپاه عراق براى عزيمت به جانب صفين فراخواند و او هم چنين كرد. [ وقعة صفين، ص 121. ] وى در زمان عبداللَّه بن زبير در شهر كوفه در سال 63 يا 65 يا 70 هجرى از دنيا رفت و عبداللَّه بن يزيد انصارى "حاكم كوفه" از جانب عبداللَّه بن زبير بر او نماز خواند. [ تهذيب التهذيب، ج 2، ص 117؛ اعيان الشيعه، ج 4، ص 367. ]