نقش دلاورانه حجر در جنگ نهروان
هنگامى كه اميرالمؤمنين عليه السلام خبر جنايت خوارج "قبل خبّاب و خانواده اش و حارث بن مره، فرستاده خود را شنيد" از عزيمت به جانب شام منصرف شد و دستور حركت به جانب حروراء پايگاه خوارج نهروان را صادر نمود تا قاتلان آن بى گناهان را به كيفرشان رسانده و خطر اين گروه سركش نادان را دفع نمايد.اما قبل از آن كه امام عليه السلام دست به شمشير ببرد به پيروى هميشگى از رسول خدا صلى الله عليه و آله خود ابتدا آنان را موعظه نمود و پرچم امان به ابوايوب انصارى صحابى بزرگ پيامبرصلى الله عليه و آله داد تا به ميان خوارج ببرد و هر كس در پشت پرچم او قرار گيرد از خطر مصون باشد، و نيز امام فرمود: هر كس به كوفه برود و از اين گروه فاصله بگيرد در امان است كه صد نفر آنان دور پرچم ابوايوب جمع شدند و امام عليه السلام آنان را بخشيد و سايرين بر مخالفت خود با آن حضرت عليه السلام اصرار ورزيدند و آماده جنگ شدند. [ همان مدارك، توضيح بيشتر را در شرح حال ابو ايوب انصارى در همين اثر ملاحظه نماييد. ]
امام باز هم براى هدايت آنان خطبه اى خواند و در نصيحت آنان اصرار ورزيد [ نهج البلاغه، خطبه 36. ] ولى سودى نبخشيد، به ناچار چون حضرت از هدايت آن قوم لجوج و احمق مأيوس شد به آرايش سپاه پرداخت و فرماندهى ميمنه سپاه خود را به حجر بن عدى و ميسره سپاه را به شبث بن ربعى و به قولى معقل بن قيس فرماندهى سواره نظام را به ابو ايوب انصارى و پياده نظام را به ابو قتاده انصارى سپرد. [ تاريخ طبرى، ج 5، ص 85؛ ر. ك: كامل ابن اثير، ج 2، ص 405. ]
در اين جنگِ ناخواسته حجر بن عدى مردانه جنگيد و از عهده فرماندهى ميمنه سپاه اميرالمؤمنين عليه السلام را به خوبى برآمد.