ابراهيم بن عبداللَّه قارى قمى - اصحاب امام علی(علیه السلام) جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصحاب امام علی(علیه السلام) - جلد 1

سید اصغر ناظم زاده قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابراهيم بن عبداللَّه قارى قمى


ابراهيم بن عبداللَّه قارى قمى، از اصحاب اميرمؤمنان عليه السلام بوده است. [ رجال طوسى، ص 35، ش 3. ] و از خواص ياران امام و از قبيله مضر بود و منسوب به قاره كه گروهى از اعراب هستند كه در اصل به قبيله مضر منتهى مى شود. [ رجال برقى، ص 5. ]

ابراهيم بن مالك اشتر


ابراهيم در نوجوانى مانند پدرش مردانه همراه حضرت على عليه السلام در جنگ صفّين مجاهدت كرده است. او مردى شاعر، فصيح، سخنور، شجاع و همواره از علاقه مندان و مواليان فداكار اهل بيت رسالت بود. [ اعيان الشيعه، ج 2، ص 200. ]

نصر بن مزاحم نقل مى كند: هنگامى كه معاويه در صفّين، عمروعاص را با لشكرى از گروه حمير و يحصب به ميدان فرستاد، مالك اشتر مقابل آنها آمد و قصد مبارزه با فرمانده گروه يعنى عمروعاص را كرد، اما همين كه عمروعاص وى را شناخت، سست شد و ترسيد، ولى از روى خجالت در صحنه باقى ماند و چند نوبتى بين او و مالك نيزه ردّ و بدل شد، اما عمرو عاص چون نتوانست با مالك اشتر مقابله كند از صحنه جنگ فرار كرد و با شرمندگى به سپاه معاويه بازگشت. پس از اين اقدام، جوانى از گروه حمير، عمروعاص را ملامت كرد و پرچم را از وى گرفت و به ميدان آمد و در حالى كه رجز مى خواند و جولان مى داد، مبارز مى طلبيد. مالك اشتر پسرش ابراهيم را فراخواند و گفت: پرچم را بگير، بهتر است كه جوان به جنگ جوان برود.

ابراهيم، پرچم را گرفت و پيش رفت و در حالى كه رجز مى خواند، به جوان حميرى حمله كرد و هركدام به يكديگر نيزه زدند تا سرانجام جوان حميرى از پاى درآمد و به هلاكت رسيد. [ وقعة صفّين، ص 440. ]

ابراهيم براى حمايت از خون خواهى سيدالشهدا عليه السلام به قيام مختار در كوفه پيوست و اركان حكومت او را پابرجا و تثبيت كرد، هم چنين با مصعب بن زبير به جنگ عبدالملك بن مروان رفت و بالاخره در سال 71 يا 72 هجرى به شهادت رسيد و در نزديكى سامراء به خاك سپرده شد. مصعب در فراق ابراهيم و كوتاهى مردم عراق مى گفت: يا ابراهيم، و لا ابراهيم لى اليوم؛ اى ابراهيم، ديگر مثل ابراهيم براى من نيست. [ ر. ك: اعيان الشيعه، ج 2، ص 200. ]

/ 390