آزادى خواهى امير مؤمنان در برخورد با ربيع و ديگران - اصحاب امام علی(علیه السلام) جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصحاب امام علی(علیه السلام) - جلد 1

سید اصغر ناظم زاده قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آزادى خواهى امير مؤمنان در برخورد با ربيع و ديگران

در دوران حكومت اميرالمؤمنين عليه السلام آزادى خواهى و احترام به حقوق مردم موج مى زند كه مشابه آن يا در تاريخ واقع نشده و يا بسيار اندك است. در اين جا به مناسبت شرح حال ربيع بن خثيم يك نمونه از آزادمنشى امام عليه السلام را در امر حكومت كه در داستان غم بار صفين اتفاق افتاده نقل مى كنيم.

در جنگ صفين گروهى چهار صد نفره، كه ربيع بن خثيم هم در ميان آنان بود، به حضور حضرت عليه السلام آمدند و عرض كردند:

اى امير مؤمنان، ما در اين جنگ شك داريم در حالى كه به فضايل و مناقب بلند شما، معتقديم و مى دانيم كه نه ما و نه شما و نه مسلمانان بى نياز از جهاد نمى باشيم، لذا ما را به منطقه اى بفرستيد كه آن جا با كفار بجنگيم و از حدود و كيان ممالك اسلامى پاسدارى كنيم و امنيت بلاد مسلمين را تأمين نماييم.

اميرالمؤمنين عليه السلام پيشنهاد و تقاضاى آنان را پذيرفت و از اعتذار و بهانه گيرى آنان هرگز ناراحت نشد و گروه چهارصد نفرى آنان را به سرپرستى و فرماندهى ربيع بن خثيم به منطقه رى و مناطق مجاور آن فرستاد تا جهاد اسلامى را كه در اطراف خراسان پيش مى رفت، يارى رسانند. بدين سان اولين پرچمى كه در ميان كوفيان برافراشته شد، پرچم ربيع بن خثيم بود. [ در نهج البلاغه آمده كه: همام از حضرت امير عليه السلام تقاضا نمود تا اوصاف پارسايان را براى او بيان نمايد و اين درخواست را چند بار تكرار كرد تا آن حضرت خطبه متقين را براى او بيان نمود و در پايان خطبه، همام فريادى از دل كشيد و جان به جان آفرين تسليم نمود. طبق نقل محمد بن طلحه شافعى در اين جريان ربيع بن خثيم حضور داشته و پس از وفات همام او را كفن و دفن نموده است. "اعيان الشيعه، ج 6، ص 454" تفصيل بيشتر در شرح حال همّام خواهد آمد. ]

از برخى اسناد و مدارك استفاده مى شود كه حضرت او و چهار صد همراهش را به مرز قزوين يا رى و قزوين فرستاد. [ تنقيح المقال، ج 1، ص 425؛ اخبار الطوال، ص 165. ]

از اين دو نقل به دست مى آيد كه ورود ربيع به مرز رى يا قزوين قبل از جنگ صفين بوده است.

البته ترك جهاد آن هم با ترديد در راه و روش امير مؤمنان عليه السلام از ديدگاه ما شيعيان غير قابل قبول و مورد مواخذه است؛ اما چرا على عليه السلام اين گونه سخن و اعتذار اورا پذيرفته است و او را به ديار ديگر اعزام كرده، ممكن است، حضرت على عليه السلام او و همراهانش را از خود دور ساخته تا در بحبوحه جنگ، جمود فكرى آنان سبب فساد و فتنه و شكست مضاعف در نبرد صفين نشود چنانچه در هنگام سرنيزه كردن قرآنها از طرف معاويه، جمعى از سپاه امير مؤمنان "قاريان قرآن" فرياد برآوردند كه ما با قرآن نمى جنگيم، و نصايح مشفقانه امام عليه السلام و اعلان اين كه اين عمل معاويه جز توطئه و فريب چيز ديگر نيست. در روحيه آن جمع موثر واقع نشد و پيروزى قطعى امام عليه السلام را به شكست كشاندند! و يا احتمال دارد حضور ربيع و همراهان وى را در مرزهاى كشور مؤثرتر مى دانسته كه عذر آنها را پذيرفته و اجازه رفتن به سوى مرزها را داده است، و اللَّه العالم.

/ 390