نقش سعيد در فتنه بالا بردن قرآنها و حكميت - اصحاب امام علی(علیه السلام) جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصحاب امام علی(علیه السلام) - جلد 1

سید اصغر ناظم زاده قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


نقش سعيد در فتنه بالا بردن قرآنها و حكميت

پس از مشاهده طرح حكميت از سوى معاويه، سعيدبن قيس نزد امام عليه السلام آمد و موضوع را به اطلاع اميرالمؤمنين عليه السلام رساند، حضرت عليه السلام به وى مأموريت داد تا با آنان صحبت كند تا بيشتر با خواسته شان آشنا شود.

سعيدبن قيس بيرون آمد و مقابل مردم شام قرار گرفت و گفت:

اى مردم شام، ميان ما و شما امورى اتفاق افتاد كه موجب خشم و نفرت هريك از ما گرديد، ما از دين و دنياى خود دفاع كرديم؛ ولى شما اقدام دفاعى و حمايتى ما را غدر و اسراف خوانديد، و اكنون ما را به چيزى مى خوانيد كه ما تا ساعتى پيش، براى تحقق همان امر با شما جنگيديم، البته اهل عراق با دستاوردى بهتر از عمل كردن به كتاب خدا، به ديار خود باز نخواهند گشت و شما مردم شام نيز نتيجه اى بهتر از عمل به كتاب خدا و پيروى از دستورهاى او، كسب نخواهيد كرد، پس بدانيد كه به حكم كتاب خدا، حق در دست ماست نه شما، اگر نمى خواهيد آن را بپذيريد، پس ما همانيم كه بوديم و شما همانيد كه بوديد.

اما سرانجام با اصرار و مخالفت شديد مخالفين جنگ، موضوع غم بار حكميت و پايان جنگ مطرح گرديد. [ ر. ك: وقعة صفين، ص 483. ]

ابن مزاحم از أبى الودّاك نقل مى كند: پس از آن كه نيروهاى شام قرآنها را بر سر نيزه ها بالا بردند و تمايل به صلح و ترك ستيز قوت گرفت و مردم تظاهر به پذيرفتن حكميت قرآن كردند و نامه حكميت نوشته شد، حضرت امير خطاب به يارانش فرمود: إنّما فعلتُ ما فعلتُ لِما بَدا فيكم الخور و الفَشَل عن الحرب؛ من اگر به اين صلح و آشتى تن دادم تنها به اين دليل بود كه شما در اين جنگ ضعف و سستى از خود نشان داديد.

در اين هنگام، افراد قبيله همدان همچون كوه با حالت استوار آمدند و سعيد بن قيس و پسرش عبدالرحمن جلو آمده و سعيد خطاب به حضرت گفت: اكنون من و قومم آماده ايم و فرمان تو را رد نمى كنيم، هر چه مى خواهى فرمان بده تا آن را عمل كنيم و از دستورهاى شما هرگز سرپيچى نمى كنيم.

اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:

اما لو كان هذا قبل رفع المصاحف "قبل سطر الصحيفه" لأزلتُهم عن عسكرهم أو تَنفرد سالِفتىَ قبل ذلك، و لكن انصرِفُوا راشِدين، فلعمري ما كنتُ لأعرِّض قبيلةً واحدةً للناس؛

اگر اين اعلان وفادارى و اطاعت بى قيد و شرط سپاهيان تو قبل از بالا رفتن قرآنها و قبل از نوشتن عهدنامه مى بود، من توسط شما دشمن را تار و مار مى كردم و تا فواصل زيادى از قرارگاهايشان عقب مى راندم و يا آن كه در اين راه كشته مى شدم، اما حالا ديگر زمان آن گذشته است؛ پس به خيمه هاى خود سالم باز گرديد، خداوند شما را موفق بدارد. و من هرگز راضى نمى شوم كه يك قبيله واحد را در مقابل اين همه نيروى دشمن قرار دهم. [ وقعة صفين، ص 520؛ شرح ابن ابى الحديد، ج 2، ص 239. ]

پس از آن كه ابو موسى فريب عمرو عاص را خورد و حكميت به زيان امام عليه السلام به پايان رسيد. برخى از حاضرين از جمله هانى بن شريح كه سرپرستى چهارصد نفر همراه ابوموسى را داشت، شديداً به ابوموسى و عمرو عاص اعتراض كرد و با تازيانه اش عمرو عاص را شلاق زد و درگيرى بين هانى و پسر عمرو عاص واقع شد. هانى بعدها گفت: اى كاش عمرو عاص را به جاى تازيانه با شمشير مى زدم. [ تاريخ طبرى، ج 5، ص 70؛ وقعة صفين، ص 546؛ شرح ابن ابى الحديد، ج 2، ص 255. ]

در اين هنگام سعيد بن قيس پس از عبداللَّه بن عباس، سخنانى ايراد كرد كه حكايت از عمق تأثر و اندوه او داشت و خطاب به ابو موسى و عمرو عاص گفت:

به خدا سوگند، شما دو نفر اگر بر هدايت هم متفق شده بوديد، چيزى بر آنچه كه هم اكنون بر آن معتقديم، نمى افزوديد و پيروى از گمراهى شما هم بر ما لازم نيست، و شما به همان چيزى برگشتيد كه از آن آغاز به آن رجوع كرده بوديد، و ما امروز هم بر همان عقيده ايم كه ديروز بوديم. [ وقعة صفين، ص 547؛ شرح ابن ابى الحديد، ج 2، ص 257. ]

هنگامى كه امير مؤمنان عليه السلام از اين خبر آگاه شدند، سخت اندوهگين گشته و مدتى سكوت كردند. سپس خطبه مفصلى ايراد فرمودند. [ ر. ك: نهج البلاغه، خطبه 35. ]

واقعه حكميّت در شعبان سال 38 هجرى واقع شده است. [ تاريخ طبرى، ج 5، ص 71 ]

/ 390