ابو سنان انصارى - اصحاب امام علی(علیه السلام) جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصحاب امام علی(علیه السلام) - جلد 1

سید اصغر ناظم زاده قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


ابو سنان انصارى

ابو سنان از اصحاب امام على عليه السلام بود. [ همان، ص 63، ش 3. ] به گفته برقى وى از اصفيا و بزرگان اصحابِ حضرت و جزو شرطة الخميس [ [ درباره شرطة الخميس معانى مختلفى نقل شده است. شرطه به معناى پليس انتظامات است و خميس به معناى سپاه. نام گذارى سپاه به خميس بدين سبب است كه سپاه از پنج تيپ تشكيل مى شده است: ميمنه سپاه، ميسره، مقدمه يا پيشتاز، قلب سپاه يا مركز فرماندهى و پنجمى سپاه يا قسمت ذخيره و در حال استراحت؛ پس شرطة الخميس يعنى پليس انتظامات لشكر و به نقل شيخ مفيد در اختصاص، ص 108 شرطة الخميس على عليه السلام شش هزار نفر بوده اند.

برخى گفته اند: شرطة الخميس به اقسام پنج گانه لشكر گفته مى شود چون در آن زمان لشكر را به پنج گروه تقسيم مى كردند، گروهى پيشاپيش سپاه و گروهى عقب سپاه و گروهى در راست و گروهى در چپ و گروهى هم در قلب لشكر بود كه فرمانده و امام در ميان اين گروه بودند.

در قاموس الرجال معنى شرطة الخميس را از اصبغ چنين تعريف كرده است كه او گفت: انا ضمنا له الذبح و ضمن لنا الفتح؛ ما تعهد و شرط كرديم كه جان خود را فداى او كنيم و او "يعنى اميرالمؤمنين 7" براى ما بهشت را تضمين نمود.

همو مى نويسد: معناى ضمنا له الذبح و ضمن لنا الفتح روشن نيست و ظاهر اين عبارت تحريف شده، و صحيح آن اين است: بايعناه على الموت و ضمن لنا الجنة؛ ما با على عليه السلام بيعت كرديم و حضرت نيز بهشت را براى ما ضمانت كرد. "قاموس الرجال، ج 2، ص 163 و 166". ] ] بود. بعيد نيست كه ابوسنان، همان ابو ساسان است كه قبلاً گذشت. [ رجال برقى، ص 3 و 4. ]

ابو شجاع قتبانى "سعيد بن يزيد حميرى"

نصر بن مزاحم او را ابوشجاع حميرى و ابن حجر و ذهبى نام او را سعيد بن يزيد حميرى و كنيه اش را ابو شجاع قتبانى ذكر كرده اند، وى از ياران دنياديده و بابصيرت امام على عليه السلام بوده است.

گروه حمير به فرماندهى ذو الكلاع به صفوف عراقيان حمله كردند و لشكريان على عليه السلام را مورد تهاجم قرار دادند، در اين موقعيت ابو شجاع حميرى كه از خردمندان قبيله حمير و در ركاب اميرالمؤمنين عليه السلام بود، بر آنان فرياد زد و گفت:

اى گروه حمير، دست هايتان بريده باد، آيا معاويه را بهتر از على عليه السلام مى بينيد؟ خدا كوشش شما را به گمراهى و تباهى بكشاند - سپس خطاب به ذى الكلاع گفت: - و اما تو اى ذو الكلاع! به خدا قسم، چنين مى پنداشتيم كه تو سوداى دين داشته اى، ولى حال دانستيم چنين نيست.

ذو الكلاع در پاسخ ابو شجاع گفت: از اين سخن درگذر، به خدا سوگند مى دانم معاويه برتر از على عليه السلام نيست، ولى من براى خون عثمان جنگ مى كنم.

ذو الكلاع در همان جنگ به دست خندف "بن بكر" بكرى از سپاهيان اميرالمؤمنين عليه السلام به هلاكت رسيد. [ وقعة صفين، ص 302 ؛ شرح ابن ابى الحديد، ج 5، ص 237. ]

سعيد بن يزيد و از افراد مورد وثوق و عابد و مجتهد و اهل فتوا بوده است كه در سال 104 هجرى در اسكندريه از دنيا رفته است. [ ر. ك: تهذيب التهذيب، ج 3، ص 387 ؛ سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 543. ]

/ 390