نمايندگى ابو عمره به جانب معاويه - اصحاب امام علی(علیه السلام) جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصحاب امام علی(علیه السلام) - جلد 1

سید اصغر ناظم زاده قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


نمايندگى ابو عمره به جانب معاويه

امير مؤمنان عليه السلام جهت جلوگيرى از خونريزى و قتل و غارت، ابو عمره را به همراه سعيد بن قيس همدانى و شبث بن ربعى براى مذاكره و گفت و گو نزد معاويه فرستاد. هيئت اعزامى نزد معاويه رفتند و در ميان آن جمع ابو عمره پس از حمد و ثناى الهى خطاب به معاويه گفت:

اى معاويه، بدان كه دنيا به زودى مى گذرد و در نتيجه به عالم ديگر خواهى رفت، و خداوند پاداش اعمال و كردارت را خواهد داد و از گذشته ات حساب خواهد كشيد، تو را به خدا سوگند مى دهم كه تفرقه و اختلاف در ميان مسلمانان ايجاد نكن و سبب خونريزى بين مسلمانان مشو. [ در شرح ابن ابى الحديد عبارت اين گونه است: ألّا تفرَّق جماعة و ألّا تفسك دماءها. ]

معاويه سخن ابو عمره را قطع كرد و گفت: پس چرا به مصاحبت "يعنى اميرالمؤمنين عليه السلام" سفارش نمى كنى؟

ابو عمره گفت:

سبحان اللَّه، تو خود را با على عليه السلام مقايسه مى كنى؟ مگر نمى دانى كه او از نظر فضيلت و ديندارى، سابقه در اسلام و قرابت و نزديكى با رسول خدا صلى الله عليه و آله از تمام مردم به خلافت و جانشينى پيامبر سزاوارتر است؛ پس تو هرگز همطراز مولايم على عليه السلام نيستى.

معاويه چون در برابر منطق قاطع ابو عمره خود را شكست خورده ديد، گفت: اى ابو عمره، حال چه مى گويى؟

ابو عمره گفت: تو را دعوت مى كنم كه تقواى الهى پيشه كنى و خواسته به حق پسر عمويت على عليه السلام را اجابت نمايى كه اين كار براى دين و عاقبت كار تو بهتر است.

معاويه گفت: پس قتل عثمان چه مى شود، آيا خون او از بين برود؟

ابوعمره سوگند ياد كرد كه چنين نخواهد شد. [ وقعة صفين، ص 187 ؛ شرح ابن ابى الحديد، ج 4، ص 14 ؛ تاريخ طبرى، ج 4، ص 573. ]

اما سخنان به حق ابوعمره و ديگر نمايندگان اعزامى اميرمؤمنان عليه السلام هيچ تأثير مثتبى بر خواسته هاى نفسانى معاويه نداشت، او هم چنان بر مركب مراد شيطانى خود سوار و براى از بين بردن حكومت بحق على عليه السلام كوشيد و سرانجام باجنگ و خونريزى و حيله و خدعه پايه هاى حكومت آن حضرت را متزلزل ساخت و با تحميل حكميت و اختلاف و تفرقه در ميان ياران على عليه السلام به مقصود نامشروع خود رسيد.

/ 390