سلمان و بيان حقايقى درباره حضرت على - اصحاب امام علی(علیه السلام) جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصحاب امام علی(علیه السلام) - جلد 1

سید اصغر ناظم زاده قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


سلمان و بيان حقايقى درباره حضرت على

سلمان همواره در دفاع از مقام شامخ ولايت امام على عليه السلام وارد عمل مى شد و سخنان زيادى در اين باره دارد كه يكى از آنها - به اختصار - چنين است: آگاه باشيد، شما مردم آرزوهايى را در سر مى پرورانيد كه قطعاً معايب و گرفتارى هاى زيادى را به دنبال خواهد داشت، بدانيد على عليه السلام معدن علم به آمال مشروع و گنجيه آگاهى به خواسته هاى شما است، كلام او فصل الخطاب است، راه او راه هارون بن عمران است، و رسول خدا صلى الله عليه و آله به وى فرمود: تو وصى و جانشين من در ميان اهل بيت منى، و جايگاه تو نزد من همانند جايگاه هارون نزد موسى عليه السلام است؛ اما شما مردم راه و روش گذشتگان "عصر جاهليت" را زنده كرديد و به راه خطا و اشتباه رفتيد، و قسم به كسى كه اختيار جان سلمان در يد قدرت اوست به خاطر نقض عهد و تبديل وصيت رسول خدا صلى الله عليه و آله حالتان روز به روز بد و بدتر خواهد شد و دقيقاً به سرنوشت قوم بنى اسرائيل مبتلا خواهيد گرديد.

آگاه باشيد اگر على را جامه ولايت و خلافت مى پوشانديد، به خدا سوگند هر آينه از زمين و آسمان بهره مى گرفتيد و به بركت عدل او ارتزاق مى نموديد، پس اخطار باد بر شما كه گرفتار خواهيد شد و روزنه هاى اميد و رجا و خوش بينى شما مسدود مى گردد و من از اين لحظه به بعد همه شما را ترك مى كنم و رشته هاى پيوند و دوستى و اخوت دينى ميان خود و شما را هم اينك پاره نمودم. [ رجال كشى، ص 24 - 20، ح 407. ]

فضايل و مناقب سلمان

ايمان سلمان

امام صادق عليه السلام فرمود:

الايمان عشر درجات، فالمقداد فى الثامنة، و ابوذر فى التاسعة، و سلمان فى العاشر؛

ايمان داراى ده درجه است، مقداد در درجه هشتم و ابوذر در درجه نهم و سلمان به درجه دهم ايمان راه يافته است. [ بحارالانوار، ج 32، ص 341. ]

زهد سلمان

مقررى سلمان پنج هزار درهم بود كه آنها را صدقه مى داد و خود از دسترنج خويش هزينه مى نمود. او عبايى داشت كه نيمش را زيرانداز و نيم ديگرش روانداز او بود [ شرح ابن ابى الحديد، ج 18، ص 35؛ اسد الغابه، ج 2، ص 331. ]

سلمان خانه نداشت و زير سايه خانه مردم زندگى مى كرد، مردى گفت: آيا خانه اى برايت بسازم كه در آن سكونت كنى؟ سلمان گفت: مرا به خانه اى نياز نيست. تا اين كه با اصرار، آن مرد خانه اى براى او ساخت كه طول و عرض و ارتفاعش از قد سلمان بيشتر نبود غذاى او نيز نان خشك و آب بود. [ همان مدارك؛ بحارالانوار، ج 22، ص 321. ]

/ 390