اشعث عامل اصلى فتنه در صفين - اصحاب امام علی(علیه السلام) جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصحاب امام علی(علیه السلام) - جلد 1

سید اصغر ناظم زاده قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


اشعث عامل اصلى فتنه در صفين

بعد از اين كه معاويه در صفين متوجه شد كه ديگر تاب مقاومت در برابر شمشيرهاى دلاوران لشكر على عليه السلام را ندارد به فكر چاره افتاد تا به ترتيبى از اين مهلكه نجات پيدا كند؛ زيرا در يوم و ليلة الهرير هفتاد هزار نفر از دو طرف لشكر كشته شدند و نابودى شاميان قطعى به نظر مى رسيد. در اين موقعيت اشعث سخنانى گفت كه معاويه از آن براى تفرقه و جدايى بين لشكريان على عليه السلام كمال استفاده را نمود.

اشعث گفت: اى مسلمانان، ملاحظه كرديد چه بر شما گذشت؟ مردم عرب هلاك شدند. به خدا قسم در طول عمرم چنين ايامى را نديده ام، اى مردم، بايد كسانى كه اين رويداد عظيم را نظاره كرده اند، ديگران را مطلع كنند، اگر ما به جنگ ادامه دهيم نسل عرب قطع مى شود، لكن به خدا قسم اين سخنانم از روى بيم از مرگ نيست بلكه براى زنان و فرزندان بى سرپرست بيمناكم... تا آخر.

وقتى جاسوسان معاويه، سخنان اشعث را به او گزارش كردند، وى فرصت را مغتنم شمرد و گفت: به خداى كعبه اشعث راست مى گويد، اگر فردا دوباره جنگ ادامه پيدا كند، روميان بر زنان و فرزندان ما گستاخ مى شوند و ايرانيان بر زنان و كودكان عراقى دست مى اندازند. اشعث مردى خردمند است؛ بنابراين قرآنها را بالاى نيزه كنيد "بالاى نيزه كردن قرآنها قبلاً توسط عمروعاص طرح ريزى شده بود" شاميان هم از اين فرصت استفاده كردند در تاريكى شب فرياد برآوردند: اى مردم عراق، اگر ما و شما هم ديگر را بكشيم پس چه كسى فرزندان مان را مراقبت كند، شما را به خدا، از كشتن دست برداريد، هنوز هوا روشن نشده بود كه شاميان قرآنها را بر سر نيزه ها كردند و قرآن بزرگ دمشق را ده نفر از مردان بر سر چند نيزه بستند و حمل كردند و فرياد مى زدند: اى مردم عراق، قرآنِ خدا را ميان خود داور كنيم. [ وقعة صفين، ص 480؛ شرح ابن ابى الحديد، ج 2، ص 215. ]

آرى، اشعث با سخنان خود راه را براى معاويه باز كرد و چراغ سبزى به او نشان داد و همين سبب شد كه او از نابودى حتمى نجات يابد.

اشعث حامل پيام حكميت از جانب معاويه

در ماجراى قرآن سر نيزه كردن سپاه معاويه عده اى از ياران خاص حضرت چون خود امام عليه السلام خواهان ادامه جنگ بودند، از جمله: عدى بن حاتم، عمرو بن حمق خزاعى و مالك اشتر. اما اشعث بن قيس خواهان آشتى و پايان جنگ بود و در سخنانى چنين گفت: يا على حكميت قرآن را بپذير كه تو به آن سزاوارترى، مردم طالب بقا هستند و هلاكت را دوست نمى دارند. در اين موقع عمروعاص هم به مردم عراق اعلان آتش بس داد ولى مالك در ادامه جنگ مى كوشيد و اشعث بر پايان جنگ تلاش مى كرد.

سخنان اشعث باعث تحريك مخالفين جنگ شد لذا از گوشه و كنار صفين فرياد برآمد: الموادعة، الموادعة؛ آتش بس، آتش بس. آيا امام عليه السلام ديگر چاره اى جز تسليم دارد، لذا نامه اى از معاويه براى حضرت در ارتباط با ترك جنگ و مخاصمه آمده بود، حضرت پاسخ او را داد و در بخشى از آن چنين نوشتند:

و إنّ البغى و الزور يُرزيان بالمرء فى دينه و دنياه، فاحذَرِ الدنيا، فإنّه لا فَرَح فى شى ءٍ وصلت اليه منها..،

اى معاويه، بدان بغى و ستمگرى و نيز دروغ و دغل بازى در دين و دنياى آدمى زيان بخش است از دنيا حذر كن، به هر چيز از آن كه برسى مايه شادمانى نيست و خود به خوبى مى دانى كه آنچه از دست شدنش مقدر باشد، به آن نمى رسى،... اى معاويه، از آن روز برحذر باش كه هر كس فرجام كردارش پسنديده باشد، مورد رشك قرار مى گيرد و هر كس شيطان لگامش را به دست گيرد و دنيا او را بفريبد و او به آن مطمئن شده است، پشيمان مى شود، تو ما را به حكم قرآن دعوت كردى ولى تو خود مى دانى كه اهل قرآن نيستى و حكم آن را نمى خواهى، و خداوند ناصر و يارى دهنده است، به هر حال ما حكميت قرآن را پذيرفتيم و چنان نيستيم كه براى خاطر تو پذيرفته باشيم و هر كسى به حكم قرآن راضى نشود، همانا گمراه شده است؛ گمراهى بسيار بعيد و دور. [ شرح ابن ابى الحديد، ج 2، ص 226. ]

هم چنين اشعث نقش زيادى در تعيين ابو موسى در حكميت دارد كه امام على عليه السلام مخالف تعيين او بود. [ شرح ابن ابى الحديد، ج 2، ص 229. ]

/ 390