ابو برزه و اعتراض به يزيد بن معاويه
او در شام در مجلس يزيد بن معاويه حاضر بود كه اسراى آل محمّد صلى الله عليه و آله را از كربلا آوردند، وقتى مشاهده كرد يزيد بن معاويه بر لب سيدالشهدا عليه السلام چوب خيزران مى زند، گفت:
اى يزيد! چوب را بردار، من خودم ديدم كه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را مى بوسيد. اى يزيد! آيا نمى دانى كه روز قيامت تو را مى آورند، در حالى كه ابن زياد - لعنه اللَّه - شفيع توست و حسين عليه السلام را مى آورند در حالى كه شفيع او حضرت محمد صلى الله عليه و آله است.
وى اين سخنان را گفت و برخاست و رفت. [ اسد الغابه، ج 5، ص 20. ]
حديثى در فضيلت حضرت على
انس بن مالك نقل مى كند: رسول خدا صلى الله عليه و آله به من فرمود، ابو برزه را به نزد آن حضرت صلى الله عليه و آله فراخوانم، وقتى خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شرفياب شد، حضرت اين حديث را كه من نيز شنيدم به او فرمود:
يا ابا برزه، ان ربّ العالمين عهد إلىَّ عهداً فى على بن ابى طالب، فقال: انه راية الهدى، و منار الايمان، و امام اوليائى، و نور جميع من أطاعنى؛
اى ابو برزه، خداوند با من در مورد على بن ابى طالب عهدى فرموده است كه او رايت و پرچمدار هدايت و منار ايمان و پيشواى اولياى من است، نور و پرتو همه كسانى است كه مرا اطاعت كنند.
سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله در ادامه فرمود:
يا ابا برزه، على بن ابى طالب أمينى غداً فى القيامة و صاحب رايتى فى القيامة، على مفاتيح خزائن رحمة ربّى؛
اى ابو برزه، همانا على فرداى قيامت امين و صاحب رايت من است، و كليدهاى گنجينه هاى رحمت پروردگارم در دست او خواهد بود. [ حلية الاولياء، ج 1، ص 66. ]