چون ميثم را بالاى دار كشيدند، فضايل و مناقب اهل بيت عليهم السلام و پستى هاى بنى اميه و نحوه انقراض آنان را بيان كرد. سخنان حقّ گوى او در روحيه مردم اثر مثبت گذاشت و براى دستگاه حكومت خطر آفرين بود. [ در آن روزگار حكام مستبد و ستم كار، براى مجازات و شكنجه روحى و جسمى مخالفين خود آنها را به درخت مى بستند و چند روزى بالاى آن درخت شخص مخالف را بدون آب و غذا مى گذاشتند تا در اثر گرسنگى و تشنگى جان بسپارد. ] به عبيداللَّه خبر دادند كه ميثم، خاندان بنى اميه را رسوا و مفتضح ساخت. آن ملعون گفت: فوراً دهانش را لگام بزنيد تا ديگر نتواند سخن بگويد، اين عمل شرم آور تا آن روز سابقه نداشته است، و اين همان چيزى بود كه على عليه السلام به ميثم خبر داده بود. روز دوم از بينى و دهانش خون فرو ريخت و روز سوم در حال جان دادن بود كه يكى از مزدوران حكومت حربه اى به پهلوى او زد و در حالى كه تكبير بر لب داشت، مرغ روحش به رياض جنان و ملكوت اعلى پرواز كرد و به سوى معبود خود شتافت و همان گونه كه مولايش على عليه السلام به او خبر داده بود محاسن شريفش چون اميرالمؤمنين عليه السلام در لحظات آخر عمرش به خون خضاب گرديد.
پس از شهادت ميثم تعدادى از خرمافروشان جسد او را، به دور از چشم مأموران ربودند و مخفيانه دفن كردند. شهادت او ده روز قبل از آن كه امام حسين عليه السلام و اهل بيت و يارانش به عراق برسند، اتفاق افتاد. [ ر. ك: شرح ابن ابى الحديد، ج 2، ص 293؛ ارشاد مفيد، ج 1، ص 325؛ بحارالانوار، ج 41، ص 345؛ رجال كشى، ص 81، ح 136؛ منتهى الآمال "عربى"، ج 1، ص 414. ]
شيخ طوسى مى نويسد: ميسره، مولاى - غلام آزاد شده - 'قبيله كنده' است، و او از اصحاب اميرمؤمنان عليه السلام بوده است. [ رجال طوسى، ص 58، ش 10. ]