خوارج از دیدگاه نهج البلاغه

حسین نوری همدانی

نسخه متنی -صفحه : 61/ 17
نمايش فراداده

مبارزه با سه جبهه

بخش مهمى از دوران سوم كه دوره ى فرمانروائى آن حضرت بود در راه مبارزه و جهاد مصرف شد و اين مبارزه با سه جبهه ى ضد انسانى صورت گرفت زيرا حضرتش چنانكه گفتيم هرگز احساس حكومت خويش را بر اصول سياست حكومتهاى زمامداران سه گانه كه پيش از او بر مردم فرمانروائى كردند استوار نكرد و فرمانروائى خود را بر اساس برنامه ى جديدى پى ريزى نمود و همين برنامه ى جديد گروههائى را ناراحت ساخت چنانكه حضرتش در خطابه الشقشقيه كه شرح دردها و رنج هاى اوست به اين گروه ها اشاره مى كند و مى گويد:

فلما نهضت بالامر نكثت طائفه و مرقت اخرى و قسط آخرون. [ يعنى هنگامى كه نهضتى را به منظور اداره امور ملت آغاز كردم گروهى پيمان خود را شكستند، و جمعى از دين خارج گرديدند، و عدهاى راه انحراف و ظلم را پيش گرفتند. ]

جبهه 1

گروه اشرافى طلب كه طرفدار تبعيضات ضد انسانى بودند.

البته خواسته هاى اين گروه از حكومت آن حضرت تامين رفاه عمومى و اصلاح نابسامانيها نبود، بلكه هدف آنها، ناديده گرفتن حقوق امت و اجازه ى دستبرد به ثروتهاى ملى و سوءاستفاده هاى كلان از خزانه ى دولت اسلامى، و استقرار در پست هاى حساس جهت خودكامگى خود و رياست بر ملت كه هرگز شايسته آن نبودند- بود.

اين گروه به مناسبت اينكه در ابتداء امر با آن حضرت بيعت كردند و بعد پيمان خود را شكستند ناكثين ناميده مى شوند.

ناگفته پيداست كه خواسته هاى اين گروه هرگز با عدالت و مساواتى كه اميرمومنان على عليه السلام پرچم آن را به دوش مى كشيد سازگار نبود و قهرا مى بايست مبارزه با اين جبهه براى حفظ حقوق ملت آغاز شود.

سران اين گروه در آن عصر افرادى شناخته شده چون طلحه و زبير بودند آنها در راه رسيدن به اهداف خود مرتكب جنايتها و تهمتهاى ناجوانمردانه اى شدند و عايشه همسر پيغمبر "ص" را نيز با خود همدست كردند و بالاخره با سمپاشى ها و عوام فريبى ها و تبليغات شوم مبارزه را از ميدان سخن به ميدان جنگ كشانيده و رسما با حضرتش به نبرد برخاستند.

در آن قسمت از خطابه هاى نهج البلاغه كه حضرت اميرمومنان عليه السلام با لحن قاطع و موكد از اجراى مساوات و عدالت سخن گفته است، نظر به اين عناصر خطرناك دارد.

آن حضرت بر اساس سياست انسانى و عدالت آفرينى كه در پيش گرفته بود راهى جز اين نداشت كه براى حفظ حقوق ملت اسلامى اين گروه را از منابع قدرت و ثروت و نفوذ اجتماعى دور نگه دارد، ولى چون دزد بازار آشفته مى خواهد آنها اين عدالت و مساوات را تحمل نكردند و بالاخره فتنه ها انگيختند و خونها ريختند اميرمومنان على در ضمن اين مبارزه حياتى اين درس را به بشريت داد كه عدالت و مساوات واقعى به منظور نگهبانى حقوق ملت آنقدر پرارزش است، كه در موقع خود به هر قيمت باشد بايد آن را به دست آورد.