هم اينك مطلبى مى گويم كه تا كنون به كسى نگفته ام:
يك بار از پيامبر خدا خواستم تا از خدا براى من طلب مغفرت كند، فرمود: چنين خواهم كرد. سـپـس برخاست و نماز گزارد. آنگاه دستانش را به دعا گشود و من به دعاى او گوش مى كردم.
"در اثـنـاى دعـا" شـنـيـدم كـه پيامبر فرمود: 'پروردگارا! تو را به مقامِ قرب و منزلت 'على' سوگند مى دهم كه على را مشمول عفو و غفران خود سازى'
گفتم: اى رسول خدا! اين چه دعايى است؟
فرمود: 'مگر كسى گرامى تر از تو در پيشگاه الهى هست تا او را شفيع درگاهش نمايم'؟! [ خـاطـرات اميرالمؤمنين، ص 48 به نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 20، ص 316. ]
امـام عـلى "ع" "رو بـه جـمعى كرد و" فرمود: شما را به خدا قسم مى دهم، آيا در ميان شما كـسـى هـسـت كه رسول خدا "ص" به او گفته باشد: از در اتاق محافظت كن و كسى را به درون راه مده، چون عده اى از فرشتگان الهى با من ملاقات دارند!
"رسـول خـدا ايـن امـر را به من سپرد و من طبق وظيفه كنار در ايستاده بودم كه" عُمَر آمد و من "بـنـا بـه فـرمـان رسـول خـدا "ص' تا سه مرتبه او را برگرداندم و به او گفتم كه 'رسـول خـدا "ص" در پـرده اسـت و ميزبان فرشتگان آسمان كه عده آنان چنين و چنان است سـپـس "بـه عـمـر" اجـازه دادم تـا وارد شـود و او وارد شـد و بـه رسول خدا عرض كرد.
مـن چـنـد بـار "بـراى مـلاقـات شـمـا" آمـدم و هـر بـار عـلى "ع" مـرا بـرگـردانـد و گـفـت: رسول خدا در پرده است و عده اى از فرشتگان زائر او هستند و تعداد آنها چنين و چنان است. "اى رسول خدا" على از كجا تعداد فرشتگان را مى داند؟! آيا آن ها را ديده است؟
رسـول خـدا رو بـه مـن كرد و فرمود: على جان! راست مى گويد، تو چگونه رقم آن ها را دانستى.
مـن گـفـتم: از سلام ها و تحيت هاى پى در پى آن ها كه مى شنيدم، شمار آنان را دانستم' پـيامبر فرمود: على راست گفت. تعداد آن ها همين قدر بود سپس به من فرمود: تو شباهتى بـا بـرادرم عـيـسـى "ع" دارى! عـمـر "ايـن را شـنـيـد و" از خـانـه خـارج شـد، در حـال خـروج گـفـت 'او را بـه فـرزنـد مـريـم "عـيـسـى" مَثَل مى زند "و با او برابر مى كند". [ خصال، صدوق، ص 662. ]