طـبـرى به سند خود از حميد نقل كرده است كه گفت : در حالى كه ما نزد انس بوديم موسى بن انس به وى گفت : اى ابو حمزه , حجاج در اهواز و در حالى كه ما با او از وضوسخن داشتيم براى ما خـطـبـه ايـراد كـرد و گفت : صورت و دستهايتان را بشوييد و سر وپايتان را مسح كنيد.
اما براى آدميزاده هيچ جا آلوده تر از پاها نيست , كف پا و روى پا و دوطرف مچ پا را بشوييد... در اين هنگام انس گفت : خداوند راست گفت و حجاج دروغ گفت .
خداوندمى فرمايد: به سر و پـاهايتان مسح بكشيد ((382)) طبرى همين روايت را به سند وعبارتى ديگر همانند عبارت فوق نيز آورده است .
در تـفسير قرطبى به سند وى از موسى بن انس آمده است كه به پدرش خبر دادحجاج مردم را به شـسـتن پا در وضو فرمان داده است .
انس كه اين خبر شنيد گفت :خداوند راست گفته و حجاج دروغ گفته است .
خداوند فرموده است : به سر و پاهايتان مسح بكشيد.
در حديث ديگرى چنين آمده است : حجاج در اهواز خطبه خواند و در خطبه اش مردم را به شستن پا در وضو فرمان داد.
انس بن مالك اين خبر را شنيد و گفت : خداوندراست گفت و حجاج دروغ گفته است .
خداوند مى فرمايد: به سر و پاهايتان مسح بكشيد ((383)) قـرطبى پس از اين گفته كه انس چون بر پاهايش مسح مى كشيد آنها را تر مى كردمى افزايد: از انس روايت شده كه آيه قران به مسح فرمان داده است ((384)) ابـن كثير به سند خود از عاصم احول از انس نقل مى كند كه گفت : قرآن به مسح نازل شده است .
ابـن كثير پس از نقل اين روايت مى گويد: سند اين حديث نيز صحيح است ((385)) سيوطى هم روايـتى همانند آنچه طبرى , قرطبى و ابن كثير نقل كرده اند نقل كرده و گفته : ابن جرير طبرى از انس روايت كرده است كه گفت : قران به مسح نازل شده است ((386)) صـاحـب تـفـسـيـر خـازن مـى گـويد: از انس روايت مى شود كه گفت : قران به مسح نازل شده است ((387)) نـيشابورى مى گويد: عالمان درباره مسح يا شستن پا اختلاف كرده اند.
قفال درتفسير خود از ابن عـباس و انس بن مالك نقل كرده كه گفته اند: واجب در مورد اين دوعضو مسح است .