از نظر قرآن، در طول تاريخ نبوّت، وحى پديدهاى مستمر بوده است و پيامبران الهى هر كدام به گونهاى مخاطب وحى واقع شدهاند. استمرار وحى در نهضت انبياء به اين صورت آمده است كه: انّا اوحينا اليك كما اوحينا الى نوح و النبيين من بعده و اوحينا الى ابراهيم و اسماعيل و اسحق و يعقوب و الاسباط و عيسى و ايّوب و يونس و هارون و سليمان و آتينا داود زبوراً (نساء/163) [ما همچنانكه به نوح و پيامبران بعد از او وحى كرديم به تو [نيز] وحى كرديم و به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط و عيسى و ايوب و يونس و هارون و سليمان [نيز] وحى نموديم و به داود زبور بخشيديم. ]با اين تاريخچه گويا خداوند به تعجب كافران نسبت به نزول وحى بر پيامبر(ص) پاسخ مىدهد. تعجبى كه به اين صورت از آن سخن رفته است: اكان للناس عجباً ان اوحينا الى رجل منهم ان انذر الناس و بشر الذين آمنوا انّ لهم قدم صدق عند ربّهم قال الكافرون انّ هذا لساحر مبين (يونس/2) [آيا براى مردم شگفتآور است كه به مردى از خودشان وحى كرديم كه: مردم را بيم ده و به كسانى كه ايمان آوردهاند مژده ده كه براى آنان نزد پروردگارشان سابقه نيك است؟ كافران گفتند: اين مرد قطعاً افسونگرى آشكار است.] براى رفع چنين تعجبى خداوند خود به اصالت پديده وحى شهادت داده و فرشتگان را در اين شهادت با خود همراه ساخته است (نساء/167). قرآن از طريق كاربرد مكرر واژه وحى - كه در ميان همه انبياء مشترك است - اعلام كرده كه آنچه بر قلب محمد(ص) فرود آمده همان وحى است كه بر انبياء ديگر نيز نازل شده است (صبحى صالح، 23). آيه ما ضلّ صاحبكم و ماغوى و ما ينطق عن الهوى ان هو الاّ وحى يوحى (نجم/2-4) [يار (مصاحب) شما نه گمراه شده و نه در نادانى مانده و نه از سر هوى و هوس سخن مىگويد، بلكه اين سخن به جز وحيى كه وحى مىشود نيست]، نيز، رسول خدا را از هر گونه انحراف مصون دانسته است.
از نظر قرآن، وحى در درجه نخست به خداوند نسبت پيدا مىكند. اما مطابق پارهاى از آيات، فرشته يا فرشتگانى نيز در نزول وحى دخالت دارند. در آياتى مانند: انا اوحينا اليك كما اوحينا الى نوح و النبيين من بعده و... (نساء/163) يا انا نحن نزّلنا عليك القرآن تنزيلاً (دهر/23) خداوند عامل نزول وحى معرفى شده است. در آيات بسيارى نيز از تكلّم خداوند با رسولان خود (نساء/163) و يا القاء مطلب از خداوند به پيامبران سخن رفته است. در همه اين آيات، عامل وحى ذات الهى معرفى شده است. اين مطلب نيز قابل ذكر است كه اگر در نزول وحى هيچ واسطهاى در كار نباشد، وحى به صورت مستقيم بوده و به طورى كه از روايات شيعه و اهل سنت به دست مىآيد، اين قسم از وحى فشار و سختى بيشترى متوجه پيامبران مىكرده است (مجلسى، 18/268).
اما بنا به دستهاى ديگر از آيات قرآن، نزول وحى توسط يكى از فرشتگان موسوم به «جبرئيل» صورت مىگرفت. به طورى كه مفسران نوشتهاند، كلمه جبرئيل معرّب بوده و ريشه در زبان سريانى دارد. طبرسى جبرئيل را مركب از «جبروايل» به معانى «بنده و خدا»، در نتيجه جبرئيل را به معناى «بنده خدا» مىداند (1/324). برخى ديگر جبرئيل را به «قوه خدا» تفسير كردهاند (رشيد رضا، 1/393)، كه اين تفسير با توصيف قرآن از اين فرشته - يعنى «شديدالقوى» (نجم/5) نزديكى بيشترى دارد. از اين فرشته در قرآن با تعابير «روح القدس» (نحل/102) و «روح الامين» (شعراء/193) نيز ياد شده است. در برخى از آيات قرآن خداى متعال ضمن بيان امانت و درستكارى جيرئيل، وى را عاملى تحت فرمان خود معرفى مىكند. از جمله مىفرمايد: قل من كان عدوّاً لجبرئيل فانّه نزّله على قلبك باذن اللّه مصدّقاً لما بين يديه و هدىً و بشرى للمؤمنين (بقره/ 97) [بگو كسى كه دشمن جبرئيل است [بداند كه] او به فرمان خدا قرآن را بر قلبت نازل كرده است، در حالى كه تأييد كننده [كتابهاى آسمانى] پيش از آن و هدايت و بشارتى براى مؤمنان است.] كلمه جبرئيل در انجيل هم وارد شده و از او به عنوان عامل بشارت در تولّد حضرت يحيى و حضرت عيسى(ع) ياد شده است (قريشى، 2/5). اين مطلب به وسيله آياتى از قرآن مورد تأييد واقع شده است (آل عمران/39، مريم/17). شكل نزول جبرئيل بر حضرت مريم نشان مىدهد كه اين فرشته قادر است تا در قالب بشرى ظاهر شده (مريم/17) و از اين جهت ارتباط انسان با او به راحتى ممكن گردد.
اينكه فرشته وحى يا جبرئيل با چه هيئتى بر رسول خدا(ص) نازل مىشده، در قرآن دقيقاً مورد بحث قرار نگرفته است. اما با توجه به روايات، هنگام نزول وحى، جبرئيل در قالب جوانى زيبارو - و شبيه به يكى از اصحاب موسوم به دحيه كلبى - درمىآمد و پس از گرفتن اجازه از رسول خدا(ص) بر آن حضرت داخل شده، آيات قرآن را قرائت مىكرد (ابن هشام، 3/245). به عقيده مفسّران در دو نوبت نيز جبرئيل با هيئت اصلى خود بر رسول خدا(ص) ظاهر گشت، يكى مقارن با بعثت آن حضرت و ديگر در شب معراج (طبرسى، 9/265؛ فيض كاشانى، 5/91). آيه و لقدراه نزلةً اخرى عند سدرة المنتهى [و قطعاً بار ديگرى هم او را ديده است. نزديك سدرة المنتهى] به همين مطلب اشاره دارد. به هرجهت با آنكه قرآن جبرئيل را موجودى نيرومند (نجم/5) و به ويژه در عوالم بالا شخصيتى مؤثر و فرمانروا مىداند (تكوير/20) اما نسبت به نزول قرآن، وى تنها، عاملى تحت فرمان خداوند است كه موظف به ابلاغ بىكم و كاست كلام الهى به پيامبر(ص) است.