بيدار كنند و با تقويت مبانى ايمان و زدودن آثار خود باختگى در برابر سود و زيان زودگذر دنيا، آنان را به وظايف اصلى و اهداف بزرگى كه در پيش دارند آشنا و آشناتر سازند.
در هشتمين نكته، امام (عليه السلام) به مسأله مهمّ ديگرى در همين رابطه اشاره كرده، مىفرمايد:
«آگاه باشيد! آنها كه از حقّ سود نگيرند، زيان باطل دامنشان را خواهد گرفت و آن كس كه (انوار) هدايت او را به راه راست نبرد، (ظلمتِ) گمراهى او را به وادى هلاكت مىكشاند; أَلاَ وَ إِنَّهُ مَنْ لاَيَنْفَعُهُ الْحَقُّ، يَضُرُّهُ الْبَاطِلُ: وَ مَنْ لايَسْتَقيمُ بِهِ الْهُدَى، يَجُرُّ بِهِ الضَّلاَلُ إِلَى الرَّدَى.
عمق اين سخن، هنگامى روشن مىشود كه تعريف واضحى از حقّ و باطل داشته باشيم.
حقّ، عبارت از واقعيت ها است، خواه، حقِّ تكوينى باشد يا تشريعى. حقّ تكوينى واقعيت هاى جهان هستى است و در مقابل آن باطل، همان خيال ها و سراب ها، موجوداتى كه جز در عالم پندار وجود ندارند، است.
و حق در جهان تشريع، همان امتيازاتى است كه در قوانين الهى براى افرادى يا گروه هايى بر طبق مصالح معيّن و لياقت ها و شايستگى هاى ذاتى يا اكتسابى قرار داده شده است. و باطل همان قانون شكنى هاىِ در لباس قانون و بى عدالتى هاى تحتِ عنوان عدل و سلبِ حريت و آزادىِ واقعى در زير نقاب آزاديخواهى است.
بديهى است، آن كس كه به سراغ حق نرود، خواه در جهان تكوين يا در جهان تشريع، در دام باطل يعنى خيالات واهى و سرابهايى كه از دور به شكل آب است و از نزديك هيچ نيست، گرفتار مىشود و روشن است كه انسان از طريق هيچ به جايى نمى رسد. اين واقعيتها است كه منبع آثار است، ولى خيالات خام و پندارهاى بى اساس، جز خسران و زيان، چه سودى دارد؟!
ممكن است انسان چند صباحى از طريق هيچ و پوچ و باطل، مردمى را اغفال كند و با وعده و وعيد، آنها را سرگرم سازد به بن بست مىرسد، بن بستى كه جز