صفحهى 411
رَحِمَ اللهُ امْرَأً تَفَكَّرَ فَاعْتَبَرَ، واعْتَبَرَ فَأَبْصَرَ، فَكَأَنَّ مَا هُوَ كَائِنٌ مِنَ الدُّنْيَا عَنْ قَلِيل لَمْ يَكُنْ، وَ كَأَنَّ مَا هُوَ كَائِنٌ مِنَ الآخِرَةِ عَمَّا قَلَيل لَمْ يَزَلْ، وَ كُلُّ مَعْدُود مُنْقَض، وَ كُلُّ مُتَوَقَّع آت، وَ كُلُّ آت قَرِيبٌ دَان.
رحمت خدا بر آن كس باد كه انديشه كند، عبرت گيرد، و بينا شود، آنچه هم اكنون از دنيا موجود است پس از مدّت كوتاهى فكر مىكنيد گوئى هرگز وجود نداشته، و آنچه از آخرت به زودى فرا مىرسد گوئى همواره بوده است. هر چيز كه به شمارش آيد (مانند ساعات عمر،) سرانجام پايان مىگيرد، و هر چيز انتظارش را داريد، خواهد آمد و هر آينده اى قريب و نزديك است.
امام (عليه السلام) در اين فراز از خطبه - كه در واقع نتيجه گيرى از فراز سابق است - مىفرمايد: «رحمت خدا بر آن كس باد كه انديشه كند و عبرت گيرد و بينا شود!». (رَحِمَ اللهُ امْرَأً تَفَكَّرَ فَاعْتَبَرَ، واعْتَبَرَ فَأَبْصَرَ).
به يقين، منظور امام (عليه السلام) تفكّر در مسائلى است كه درباره سرنوشت دنيا، در فراز قبل بيان فرموده است و به يقين تفكّر در آن ويژگى هاى شش گانه دنيا، مايه عبرت