اهل بیت (علیهم السلام) و حدیث ثقلین

ذکر‌الله احمدی

نسخه متنی -صفحه : 10/ 5
نمايش فراداده

مصادر حديث ثقلين

در اينجا به سي و اندي از مصادر و منابعي كه حديث ثقلين را نقل كرده‌اند اشاره مي‌كنيم[6]

2615، «صحيح ترمذي» ج 5 ص 663، «خصائص نساني» ص 85 حديث 76، «معجم كبير طبراني» ج 3 ص 65 «عقد الفريد» ج 4 ص 53، «فتوح ابن اعثم» ج 3 ص 143، «تذكرة الخواص» ابن‌جوزي ص 181 تفسير «دارالمنثور» سيوطي ج 2 ص 60 ذيل آيه 103 آل عمران (و اعتصمو بحبل الله) و ابي سعيد خدري و زيد بن ثابت و زيد بن ارقم و در چند جاي ديگر آورده است، تفسير «كبير» فخر رازي ج 8 ص162 ذيل آيه و اعتصمو، «فرائد السمطين» ج 2ص 143 حديث 436، «تاريخ يعقوبي» ج 2 ص 212، «كنز العمال» متقي هندي ج 1 ص 172 حديث 87 و 379 و 1650، «جامع الصغير» ج 1 ص 107 و 180، الفصول المهمه» ابن صباغ مالكي ص 40، «كفاية الطالب» گنجي شافعي ص 53، «التاج» ج 1 ص 47 چاپ مصر، «شرح نهج‌البلاغه»، ابن ابي الحديد ج6 ص 130، «اسعاف الراغبين»، شبلنجي ص 110، «حيله الاولياء» ابو نعيم اصفهاني ج 1 ص 355، «تفسير ابن‌كثير» ج 4 ص 112 در ذيل آيه مودت و ج 3 ص 485 در شرح لغت «عترت» و ج 13 در توضيح لغت «ثقل» و «جبل»، «دايرة‌المعارف القرآن العشرين» فريد وجدي ج 2 ص 758 لغت «ثقل» كه با جمله -اني تارك فيكم الثقلين القرآن و عترتي - آورده است و بالاخره علامه اميني در «الغدير » ج 4 ص 61 به بعد اين حديث را نقل كرده است.

در ادامه اين مقال، برخي از طريق حديث را به طور مجمل توضيح مي‌دهيم:

1- ابوالحسين مسلم بن حجاج نيشابوري در صحيح خود با سندي كه به به زيد بن ارقم منتهي مي‌شود آورده است كه راوي مي‌گويد: من و حصين بن سيرة و عمر بن مسلم نزد زيد بن ارقم رفتيم، پس از نشستن حصين به او گفت: اي زيد تو خير بسيار ديده‌اي، تو رسول خدا را ديده‌اي، و با او جنگ رفته و پشت سرش نماز خوانده‌اي. آري اي زيد، تو خير بسيار ديده‌اي،؟ پس آنچه از رسول خدا (ص) شنيده‌اي براي ما نيز نقل كن.

زيد گفت: اي فرزند برادرم به خدا سوگند كه من پير شده‌ام و بسياري از چيزهايي كه از رسول خدا (ص) شنيده‌ام از ياد برده‌ام، پس آنچه قبل از اين از رسول خدا (ص) روايت كرده‌ام، بپذيريد و بيش از اين مرا اذيت نكنيد. آنگاه گفت: روزي رسول خدا (ص) در جايي كه آن را «خم» مي‌ناميدند و در بين مكه و مدينه واقع است به سخنراني ايستاد، پس از حمد و ثناي الهي، چنين نصيحت فرمود:

اي مردم، من انساني مانند شمايم، به زودي فرستاده پروردگارم خواهد آمد و من اجابت خواهم كرد. همانا در ميان شما دو چيز گرانبها و سنگين مي‌گذارم. نخست كتاب خداست كه در آن نور و هدايت است. پس كتاب خدا را در برگيريد، و به آن تمسك جوييد- و بسيار درباره كتاب خدا سفارش و تشويق كرد- سپس فرمود: و اهل‌بيتم، شما را به خدا اهل‌بيتم را فراموش نكنيد.[7]

توضيح: علامه دكتر محمد تيجاني تونسي در ذيل اين حديث آورده است: هر چند- مسلم- اين حادثه را خلاصه گويي كرده و همه حديث را ذكر نكرده، ولي همين قدر براي اثبات مطلب كافي است. و شايد موجز‌نويسي از خود زيد بن ارقم بوده كه اوضاع سياسي او ناچار به كتمان حديث غدير كرده است. و از سياق حديث چنين برمي‌آيد كه - حصين- درباره غدير از زيد بن ارقم پرسيد و در جمع حاضرين، او را در تنگنا انداخت و بدون شك مي‌دانست كه رك‌گويي، وي را دچار دردسر و گرفتاري در سايه حكومتي خواهد كرد كه مردم را وادار به سب و ناسزا نسبت به علي‌بن ابيطالب (ع) مي‌كرد. از اين رو از سؤال‌كننده عذرخواهي مي‌كند، و به انگيزه سالخوردگي و فراموشي، از حاضرين مي‌خواهد كه هر چه را قبلاً روايت كرده، بپذيرند و بيش از اين او را در معذورات قرار ندهند زيرا در اين باره مصلحت نيست كه باز هم حديثي نقل كند. مشاهده مي‌شود علي‌رغم هراسي كه داشت بسياري از حقايق را بازگو نموده، و به روايت «غدير» بي‌آنكه نامش را ببرد، اشاره كرده است.

2- محمد بن عيسي ترمذي در صحيح خود، حديث «ثقلين» را از طريق جابر بن عبدالله انصاري آورده است كه مي‌گويد: رسول خدا (ص) را ديدم كه در سفر حج و روز عرفه در حالي كه بر ناقه قصوي سوار بود براي مردم خطبه مي‌خواند پس شنيدم كه فرمود: «اي مردم من در بين شما چيزي گذاردم كه اگر آن را در اختيار گيريد هرگز گمراه نخواهيد شد، كتاب خدا و عترتم، اهل‌بيتم.[8]

ترمذي در همين باب، سند حديث را نيز از ابوذر و ابي‌سعيد خدري و زيد بن ارقم و حذيفه بن اسيد غفاري، نقل كرده است.

3- امام احمد بن حنبل شيباني نيز حديث ثقلين را در كتاب خود، به نقل از زيد بن ارقم، ابوسعيد خدري و زيد بن ثابت با سند صحيح روايت كرده است.[9]