زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ائمه دوازده گانه (ع)

عادل ادیب

نسخه متنی -صفحه : 173/ 88
نمايش فراداده

تصورات خطا درباره امام(ع)

دريغا كه نزد بعضى از مورخان اين تصور خطا،شايع است كه:پيشوايان شيعه اماميه از فرزندان حسين(ع)پس از كشتارى كه در كربلا روى داد،ازسياست كناره گرفتند و به ارشاد و عبادت و انقطاع از دنيا پرداختند (6) ».

و برخى نيز بخطا گمان كرده اند كه پيشوايان شيعه مردمى مظلوم وستمكش بوده اند.اينان چنين پنداشته اند كه اين پيشوايان(ع)مظلوم،از مركزرهبرى دورى مى جسته اند و امت به اين دورى گزيدن آنان اقرار دارد و پيشوايان به سبب دور شدن از رهبرى،انواع محروميتها و شكنجه ها را مى چشيده اند (7) .

و بر اين گفته خود،به تاريخ زندگانى امام سجاد(ع)استناد مى كنند و دورى جستن او را از زندگانى عمومى اسلامى دليل مى آوردند و جدائى ظاهرى اورا از رهبرى در كار سياست، حجت نظر خود ميدانند.

بديهى است كه سبب اين تصورات خطا كه دامنگير مورخان شده است اينست كه براى آنان اين معنى روشن شده است كه عدم اقدام پيشوايان به قيام مسلحانه بر ضد وضع حكومت روز، و تفويض جنبه رهبرى سياسى به ديگرى،به معناى خوددارى آنان از رهبرى بوده است.تاريخ نگاران،همين معنى راچسبيده اند كه رهبرى جز به عمل مسلحانه اطلاق نميگردد.

اما امام سجاد(ع)به اين امر ايمان داشت كه تا وقتى از طرف پايگاههاى مردمى و آگاه پشتيبانى نشود،تنها در دست گرفتن قدرت براى تحقق بخشيدن به عمل دگرگونسازى اجتماع اسلامى كافى نيست.پايگاههاى مردمى نيز بايد به هدفهاى اين قدرت آگاه باشند و به نظريه هاى او در حكومت ايمان داشته باشند،و در راه حمايت از آن حركت كنند و مواضع آنرا براى توده مردم تفسير نمايند و در برابر تندبادها با استوارى و قدرت بايستند (8) .

امام سجاد(ع)اين مقدورات را نداشت و به علت نداشتن چنين پايگاه مردمى كه با آگاهى و اخلاص ازو پشتيبانى كنند شكايت ميفرمود.

امام اين واقعيت را در تحليلى جالب و دقيق براى ما بيان مى كند ومى فرمايد:

«پروردگارا،در پيشامدهاى ناگوار روزگار به ناتوانى خويش نگريستم و درماندگى خود را از جهت يارى طلبيدن از مردم در برابر كسانى كه قصد جنگ با من داشتند ديدم و به تنهائى خود در برابر بسيارى كسانى كه با من دشمنى داشتند،نظر كردم » (9) .

اينك مشاهده ميكنيم كه امام(ع)موضع خود را با آگاهى از دشمنان خويش تعيين كرده است و شرايط پيروزى جستن بر آنان را بيان فرموده است.

چه،پيروزى نزد امام(ع)بر وجود ياران و توده آگاه مبتنى بود تا از تنهائى و ناتوانى خود بر نيروى نافذ و منظمى منتقل گردد تا از خلال نفوذ پايگاههاى آگاه مردمى و نيروى رهبرى، عمل آن پايگاهها بر آنچه اسلام واجب كرده بود توانا باشد.

امام(ع)اين معنى را بدينگونه بيان ميفرمايد:

«به تنهائى خود در برابر بسيار كسان...»پس شرايط پيروزى جستن اين بود كه آن عده افراد عاطفى كه نه كميت داشتند نه كيفيت،به تعدادى مردم آگاه تبديل گردند كه داراى كيفيت باشند.بخصوص پس از آن كه نسلهاى بى قدرت و وارفته در سايه انحراف به وجود آمده بودند، در دست گرفتن جنبش شيعى براى رسيدن به حكومت براى هدفى بزرگ ميسر نميگرديد. بلكه پيش از آن امر بر آماده كردن سپاه عقيدتى متوقف بود كه به هدفهاى امام ايمان داشته باشند و از برنامه او در زمينه حكومت پشتيبانى كنند و از دستاوردهايى كه براى امت حاصل مى شد حراست نمايند».