عباس مشفق كاشانى
شفيع شيعيان
شد پرده نشين پرده ى لا زهرا
گفتم كه شفيع شيعيان كيست به حشر
گفتم كه شفيع شيعيان كيست به حشر
آيينه ى نقشبند الا زهرا
برخاست صلا ز عرش: زهرا زهرا
برخاست صلا ز عرش: زهرا زهرا
محمّد جان قدسى
همسر شير خدا
فاطمه اى همسر شير خدا
اى كه تو بر آل كسا محورى
جان جهان نفس مسيحاى تست
جان جهان نفس مسيحاى تست
دخت نبى، شافع روز جزا
بر سر زنهاى جهان افسرى
نون و قلم
نون و قلم
نون و قلم: اشاره به آيه شريفه 1 از سوره ى قلم كه مى فرمايد: «سوگند به قلم و آنچه مى نويسد».
، نطق شكر خاى تست
مبدا قانون شريعت توئى
مبدا قانون شريعت توئى
نير مشكات
نير مشكات
مشكات: چراغدان و جائى كه در آن چراغ بگذارند، هر جائى كه در آن يا روى آن چراغ گذاشته شود.
حقيقت توئى
سر تو شيرازه ى «قالو بلى»
قالوا بلى: اشاره به آيه شريفه كه مى فرمايد: «و هنگامى كه بگرفت پروردگار تو از فرزندان آدم از پشتهاى ايشان نژاد ايشان را و گواهشان بر خويشتن، آيا نيستم پروردگار شما؟ گفتند: بلى، گواهى داديم تا نگويند روز قيامت بوديم ما از اين ناآگاهان».است++
قائمه عرش، ز نامت بپاست
بضعه ى پاك تن احمد توئى
شأن تو اين بس كه ترا داده اب
نخل نبوت ز تو شد بارور
مهر تو رخشان ز بلنداى عرش
علت غائى به دو عالم توئى
انس پيمبر به وجود تو بود
انس پيمبر به وجود تو بود
طور لقا، جلوه ى سرمد توئى
ام ابيها لقب، اى منتخب
باغ امامت ز تو شد پر شجر
سفره ى تو گستره ى عرش و فرش
جوهره ى عالم و آدم توئى
سينه ى او طور شهود تو بود
سينه ى او طور شهود تو بود
شمعى و خوبان همه پروانه ات
پردگيان حرم كبريا
سير رسل اوج به معراج تست
سير رسل اوج به معراج تست
كعبه ى دلها، رخ جانانه ات
بسته كمر خدمت امر ترا
كعبه ى دلدار ز منهاج
كعبه ى دلدار ز منهاج
منهاج: راه راست، راه روشن و آشكار.
تست
كوثرى و چشمه ى فيض خدا
دور فلك تابع فرمان تو
دور فلك تابع فرمان تو
از تو زند جوش زلال بقا
خيل ملائك همه دربان تو
خيل ملائك همه دربان تو
هستيت آيينه ى «الله نور»
الله نور: اشاره به سوره ى نور آيه ى 35: «خدا نور آسمان و زمين است، نورش به مشكاتى مى ماند كه در آن روشن چراغى باشد».
++
مهر درخشنده ى «يوم النشور»
يوم النشور: روز قيامت.
جام حيا مست ز صهباى تست
جام حيا مست ز صهباى تست
واژه اى از دفتر معناى تست
واژه اى از دفتر معناى تست
زهره و انسيه ى حورا توئى
صبر و رضا طفل دبستان تست
دهر نديده است چو تو دخترى
گلشن رضوان طرب افزا ز تست
گر تو نمى آمدى اندر وجود
گشت نهان بر همه كس تربتت
گشت نهان بر همه كس تربتت
نور دل سيد بطحا توئى
ريزه خور سفره ى احسان تست
هر چه بديده است تو زان بهترى
چهره ى مهتاب دل آرا ز تست
كى اثر از عالم ايجاد بود
تا بشناسند غم غربتت
تا بشناسند غم غربتت
قاسم رسا
گلزار زهرا
اى ز نور چهره ات تابنده ماه و مشترى
آفتاب برج عصمت، گوهر درج عفاف
در حريم عفتش مريم ز جان خدمتگذار
آيت عصمت ز خلاق ازل بر فاطمه
قدر اين يكدانه گوهر را على دانست و بس
قدر اين يكدانه گوهر را على دانست و بس
خيره چشم اختران گنبد نيلوفرى
شمع بزم آفرينش مهد فضل و سرورى
هاجر آنجا ايستاده با ادب در چاكرى
ختم شد چون بر محمد آيت پيغمبرى
آرى آرى قدر گوهر را كه داند؟ گوهرى
آرى آرى قدر گوهر را كه داند؟ گوهرى
زين چمن روئيده گلها و چه گلهائى كه هست
سبزه ى رحمت «حسن» گنجينه ى حلم و صفا
لاله ى رضوان، سرور سينه ى زهرا «حسين»
حجت حق، رحمت مطلق «على بن الحسين»
خامس آل محمد آنكه علم و دانش است
گوهر بحر حقايق «جعفر صادق» كز اوست
نور حق «موسى بن جعفر» منبع جود و كرم
بلبل خوش نغمه ى بستان علم و دين «رضا» است
اختر چرخ فضايل خسرو خوبان «جواد»
اختر چرخ فضايل خسرو خوبان «جواد»
روشن از رخسارشان آيات فضل و برترى
هم حسن در حسن سيرت هم به نيكو منظرى
رادمردى در شجاعت، يادگار حيدرى
مظهر زهد و عفاف و طاعت و دين پرورى
موجى از امواج درياى علوم «باقرى»
محكم اركان ديانت بر اساس جعفرى
«كاظم» آن سرچشمه ى الطاف و فيض داورى
كرده نور حجتش خلق جهان را رهبرى
منبع بخشايش و سرچشمه ى دانشورى
منبع بخشايش و سرچشمه ى دانشورى
كوكب صبح هدايت حضرت «هادى» كز اوست
آيت رحمت «حسن» شاهى كه در قدر و جلال
ميوه ى بستان نرگس والى ملك وجود
لطف اين شاهان «رسا» كآيات فضل داورند
لطف اين شاهان «رسا» كآيات فضل داورند
گلشن دين در طراوت، رشك گلبرگ طرى
خاك درگاهش كند با چرخ گردون همسرى
«قائم» آل محمد، سرو باغ عسكرى
دستگيرد بى پناهان را به روز داورى
دستگيرد بى پناهان را به روز داورى