چرا غيبت، طولانى است؟
حال كه در آن شرايط بحرانى، غيبت، امرى اجتنابناپذير بود، مدت غيبت و طولانى بودن آن نيز بدون دليل نخواهد بود. دليل طولانى بودن غيبت، با دليل اصل غيبت، ارتباط دارد; يعنى، همهى دلايل و عواملى كه غيبت آخرين حجت الهى را به وجود آورده بود، بايد مرتفع گردند و تمام شرايط لازم براى ظهور و قيام به حق، جهت عدالت گسترى در جهان بشريت، بايد فراهم شود و يا به گونهاى باشد كه فراهم گشتن آن شرايط ممكن باشد تا حضرت، ظهور كند، البته با توجه به كليهى سنت هاى الهى كه در حركت و دگرگونىها و تربيت و تكامل جوامع بشرى جريان دارد.
بنابراين، به همهى عاملهاى غيبت، بايد توجه شود، و زمان لازم براى تحقق شرايط مطلوب در ظهور و قيام آن يگانه يادگار فاطمه و على عليهما السلام - كه براى گسترش عدالت در جهان ذخيره شده است - مورد عنايت قرار گيرد. به تناسب اين زمان لازم براى فراهم شدن شرايط، مدت غيبت نيز رقم زده مىشود و طولانى شدن آن، مرهون اين امر مىباشد.
پياده شدن اصول تحولات اجتماعى در جامعهى اسلامى و انسانى، با توجه به انحرافات فراوان و ريشه دار در جامعه اسلامى و بشرى، اقتضائات خود را دارد و بدون فهم آنها، فهم فلسفهى غيبت، كمى مشكل به نظر مىرسد.
به همين جهتبايد به بيان فلسفه و علل غيبتبپردازيم تا از اين رهگذر به پاسخ پرسش دوم برسيم.
طولانى شدن غيبت امام مهدى عليه السلام قطعا بدون دليل نمىتواند باشد، و دلايل عقل پسند در مسائل اعتقادى و تاريخى - بويژه در اين مسئله - وجود دارد.
روايات پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام كه پيش از تولد حضرت مهدى عليه السلام صادر شده و در كتاب هاى حديثى و تاريخى قبل از تولد امام مهدى عليه السلام ثبتشده، به برخى از اين دلايل عقل پسند اشاره داشته و به دلايلى فراتر از اين سطح نيز توجه كرده است.
شهيد صدر كه در ملموس و محسوس كردن معقولات و دلايل و حيانى و غيبى، دستى توانمند دارد، دلايلى روانشناختانه و جامعه شناختانه مطرح كرده كه از روايات نيز فهميده مىشوند.
ما، از سه منظر، به اين مسئله مىتوانيم بنگريم:
1- از منظر روانشناختانه و جامعه شناختانه;
2- از منظر تاريخى و كلامى;
3- از منظر روايات و وحى الهى.