بررسى فرضيه‏ى حل مشكل غيبت‏با معجزه - تاریخ عصر غیبت کبری (4) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ عصر غیبت کبری (4) - نسخه متنی

سید منذر حکیم

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بررسى فرضيه‏ى حل مشكل غيبت‏با معجزه

براى عده‏اى، اين پرسش مطرح است كه «امام مهدى عليه السلام - اگر لازم است عمرى طولانى داشته باشد و بايد با معجزه زندگى كند - چرا ظهور نمى‏كند و با معجزه، به زندگى علنى خود ادامه نمى‏دهد، به گونه‏اى كه هيچ كس توان مقابله و نابود كردن او را نداشته باشد، و همين ظهور همراه با اعجاز تا تحقق شرايط لازم براى قيام جهانى ادامه داشته باشد، تا غيبت، يگانه فرض ممكن نباشد؟» .

چنين سؤالى، معمولا، براى افرادى مطرح مى‏شود كه سنت‏هاى الهى را نمى‏شناسند و تكامل جامعه انسانى را بر اساس سنت هاى الهى، لازم نمى‏بينند.

پر واضح است كه اگر ما، تكامل انسان‏ها و جامعه‏ى انسانى را بر اساس يك نظام روشن و در پرتو سنت‏هاى الهى لازم بدانيم، به هيچ وجه، نبايد خلاف سنت‏هاى الهى، انتظار حركت و تكامل و پويايى را داشته باشيم. سنت‏هاى الهى، براى تربيت و تكامل انسان‏ها، نقشى اساسى دارند، و معجزات الهى، در پرتو اهداف تربيتى رسالت‏هاى انبيا، مطرح شده است.

بنابراين، فقط به اندازه‏ى ضرورت، بايد از معجزات الهى انتظار دخالت داشته باشيم و كارهاى انبيا و اولياى خدا را كه همراه با معجزات بوده، بر اين اساس - كه معجزه بايد عامل رشد عقيده و ايمان و عامل اتمام جت‏باشد، ببينيم و از اين زاويه به اين معجزات بنگريم.

نخستين هدفى كه براى معجزات الهى مطرح است، بيرون آوردن انسان‏ها از زندان ماديات است تا او را به عالم غيب - كه فراتر از جهان ماده است - وصل كند. پس نبايد انتظار داشته باشيم كه تمام زندگى اولياى خدا بر اساس قانون معجزات شكل گيرد و پيش رود. زندگى پيامبران عليهم السلام و پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله - طبق آن چه در قرآن نيز آمده است - يك زندگى عادى و روزمره بوده، و طبق قوانين متعارف به زندگى خود و رسالت‏خود مى‏پرداختند، و استفاده از معجزه نسبت‏به ساير كارهاى عادى و متعارف، بسيار اندك بوده و در حد ضرورت ترسيم شده است.

قرآن از زبان پيامبر صلى الله عليه و آله صريحا، فرموده است: «قل انما انا بشر مثلكم يوحى الي‏» . [12] وحى الهى، همراه پيامبران بوده و زندگى آرمانى و انسانى آنان را زينت مى‏داده، اما حركت و تكامل آنان در دعوت و تبليغ و زندگى، مانند ديگران و به طور متعارف بوده است و با علل و اسباب طبيعى، تكامل و تكاپو داشته‏اند.

اگر امام مهدى عليه السلام ظاهر مى‏شد و با معجزات فراگير و همه جانبه، ناچار به حفظ خود از گزند آفت‏ها مى‏شد، شخصيتى غير عادى و غير بشرى و غير قابل الگوگيرى در ذهن‏ها پيدا مى‏كرد و از انجام دادن وظايف و رسالت‏هاى خود، عملا، فاصله مى‏گرفت و مردم، او را به عنوان رهبرى و الگويى شايسته، مورد توجه قرار نمى‏دادند.

تا كنون ضرورت غيبت امام مهدى عليه السلام و عدم امكان ظهور او با حفظ تمام آرمان ها و شرايط و رعايت‏سنت هاى الهى روشن شد.

آخرين حجت الهى، براى مردم جهان، بايد حفظ شود، و معجزه براى حفظ جان او لازم است، اما معجزه براى جلوگيرى از غيبت و پنهان شدن او از ستمگران و عمال آنان و دشمنان او، كارساز نبوده، بلكه از غيبت و استتار او از مردم، فوائد و نتايج فراوانى براى او و مردم عايد مى‏گردد تا اين كه شرايط لازم و كافى براى ظهور و قيام او فراهم گردد تا ايجاد يك دگرگونى عظيم و تحولى جهانى ايجاد كند.

بنابراين غيبت امام مهدى عليه السلام به عنوان آخرين حجت الهى پس از پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله امرى اجتناب‏ناپذير است، اما چرا اين غيبت‏بايد آن قدر طولانى باشد كه عده‏اى از مردم از عقيده‏ى خود برگردند؟

[12] ) كهف: 110.

/ 14