فاطمه عليهاالسلام، هميشه شوهرش را تحسين و تشويق مى كرد و فداكارى ها و شجاعت هايش را مى ستود و بدينوسيله دلش را گرم و براى جنگ آينده آماده اش مى نمود. بوسيله ى نوازشهاى بى شائبه، تن خسته و جراحات بدنش را تسكين مى داد.
على عليه السلام مى فرمايد: وقتى به خانه مى آمدم و به زهرا (عليهاالسلام) نگاه مى كردم تمام غم و غصه هايم برطرف مى شد.
[مناقب خوازمى ص 256.] فاطمه عليهاالسلام هرگز بدون اجازه على (عليه السلام) از خانه خارج نشد. هيچگاه او را غضبناك نكرد. زيرإ؛ ّّ مى دانست كه اسلام مى گويد: هر زنى كه شوهرش را غضبناك كند خدا نماز و روزه اش را قبول نمى كند تا اين كه شوهرش راضى شود.
[وافى كتاب نكاح ص 114.] فاطمه در خانه ى على هرگز دروغ نگفت و خيانت نكرد و هيچگاه از دستوراتش سرپيچى ننمود. على عليه السلام مى فرمايد: به خدا سوگند هرگز كارى نكردم كه فاطمه (عليهاالسلام) غضبناك شود. فاطمه هم هيچگاه مرا خشمناك ننمود. [مناقب خوارزمى ص 256.]
روزى پيامبر (ص) و فاطمه (ع) نشسته بودند كه مردى نابينا اجازه ورود خواست قبل از ورود آن مرد، فاطمه (ع) برخاست و خود را پوشانيد. پيامبر (ص) به فاطمه فرمود: چرا خود را پوشانيدى آن مرد نابيناست؟ فاطمه (ع) پاسخ داد: بله پدر ولى من كه او را مى بينم و هر چند او نابيناست اما بوى مرا استشمام مى كند. رسول خدا (ص) فرمود: شهادت مى دهم كه تو پاره تن من هستى.
[مناقب ابن مغازلى ص 380- نوادر ص 14.] روزى رسول خدا (ص) در جمع ياران نشسته بود، از آنان پرسيد: ارزنده ترين و گراميترين زينت براى زنان چيست؟ به گفته انس بن مالك كسى از صحابه نتوانست پاسخ گويد. على (ع) (با وجودى كه پاسخ آن را مى دانست دوست داشت پاسخ آن را از زبان فاطمه (ع) بشنود) به خانه رفت و اين سؤال را با همسرش در ميان نهاد و فاطمه زهرا (ع) فرمود: بهترين زينت براى زن آن است كه مردان آنان را نبينند و آنان نيز مردان را نبينند .
على (ع) بسوى پيامبر (ص) بازگشت و پاسخ فاطمه (ع) را براى حضرت بيان كرد.
رسول خدا (ص) فرمود: فاطمه (ع) درست گفته چه او پاره تن من است
[حليه الاوليا ج 2 ص 40- كنزالعمال ج 8 ص 315- كشف الاستار ص 235.]
براى زن در رسيدگى به وضع ظاهريش به خاطر همسرش سزاوار نيست كه به خود و سر و وضعش نرسد ولو اينكه گردنبندى را در گردن خويش بياويزد و نيز پسنديده نيست كه دستش را بدون رنگ رها كند ولو اينكه مختصر حنائى بگذارد گرچه سالخورده باشد.
در زندگى حضرت فاطمه زهرا سلام اللَّه عليه نقل مى كنند كه ام سلمه همسر پيامبر (ص) از حضرت زهرا سلام اللَّه عليه پرسيدند آيا عطر و بوى خوش ذخيره كرده ايد فرمودند: آرى، رفتند و مقدارى عطر آوردند و مقدارى در كف دست من ريختند بوى خوشى داشت كه هرگز نشنيده بودم.
پيامبر اكرم (ص) به عمار ياسر مأموريت داد براى شب عروسى حضرت زهرا سلام اللَّه عليه عطرهاى خوشبو تهيه نمائيد عمار ياسر مى گويد: عطر خوبى تهيه كرده به منزل حضرت فاطمه سلام اللَّه عليه بردم و گفتم پدر شما رسول خدا (ص) مرا امر كرد تا اين عطر را فراهم نمايم.
فاطمه ى زهرا عليهاالسلام در تمام زمينه هاى عملى براى بانوان و پيروانش الگوى زندگى است و از جمله شوهردارى و جلب رضايت او مى توان از سيره ى آن حضرت درسها گرفت و صفا و صميميت كانون خانواده را دو چندان كرد.
روزى اميرالمؤمنين على عليه السلام از فاطمه عليهاالسلام طعام خواست، آن حضرت جواب داد:
ما كانت الا ما اطعمتك منذ يومين، آثرت به على نفسى و على الحسن والحسين، فقال: الا اعلمتنى فاتيتكم بشى ء؟ فقالت: يا ابالحسن انى لاستحيى من الهى ان اكلفك ما لا تقدر عليه!
[بحار، ج 41، ص 30 و ج 43، ص 31- 59- عوالم 11، ص 158- جلاءالعيون، ج 1، ص 137.] در نزد من چيزى نيست، جز آنكه دو روز پيش آن را به تو خوراندم و من آن را براى خود و حسن و حسين نگه داشته بودم. على عليه السلام فرمودند: چرا در طول دو روز مرا مطلع نكرده اى، تا برايتان چيزى تهيه مى كردم؟ فاطمه عليهاالسلام گفت: من از خدايم شرم كردم تو را به كارى بگمارم كه قدرت تهيه و خريد آن را ندارى.
و در عبارتى ديگر اينكه: پدرم به من سفارش كرده كه از على عليه السلام چيزى درخواست نكن، هرچه او آورد استفاده كن، وگرنه تحمل بنما.
[كان رسول اللَّه نهانى ان اسئلك شيئاً فقال: لا تسألين ابن عمّك شيئاً ان جائك بشى ءٍ و الّا فلا تسأليه.] از اين حديث درسهاى زيادى مى گيريم، از جمله اينكه فاطمه عليهاالسلام خود و فرزندانش گرسنگى كشيده و غذا را به على عليه السلام خورانده است، و اين حركت تعجب آميز، ايثار و عشق و علاقه ى شديد زهرا به آن حضرت را مى رساند، هرچند ممكن است نسبت به بچه هاى كوچك نيز غذا و طعامى غير از آن داده باشد.
يكى از ويژگيهاى حضرت فاطمه عليهاالسلام اين بود كه آن بزرگوار در حفظ حريم خانواده، بويژه شوهرش فوق العاده حساس بود و تمام مشكلات و نارسائيها را تحمل نمود، ولى خم به ابرو نياورد و آبروى على عليه السلام را حفظ كرد.
با اينكه شخصيت فاطمه عليهاالسلام در جهان اسلام جايگاه خاصى داشته و دارد، ولى او رد انتقال از خانه پدر به خانه ى شوهر، به يك خانه ى محقر و دورافتاده ى استيجارى كه صاحب آن حارثه بن نعمان بود، پناه برد و دور از هرگونه امكانات زندگى، با خاكهاى نرم، اتاق عروسى را صاف كرد و هرگز محروميت رفاهى را به رخ على نكشيد و به ديگران نگفت.
[بحارالانوار، ج 19، ص 113.] اميرالمؤمنين عليه السلام براى رفع گرسنگى خانواده اش، به سراغ خانه ى يك مرد يهودى به نام شمعون رفت و مشكل خود را با او در ميان گذاشت و از او مقدارى جو خواست، لذا چنين فرمود:
هل لك ان تعطينى جزة من الصفوف تغزلها لك ابنة محمد بثلاثة اصوع من شعير؟ قال: نعم، فاعطاه فجا بالصفوف والشعير و اخبر فاطمة (ص) فقبلت و اطاعت ثم عمدت....
[بحارالانوار، ج 35، ص 237.] آيا تو مقدارى از پشم را در برابر نه كيلو جو در اختيار من قرار مى دهى كه دختر پيامبر خدا- فاطمه ى زهرا- آن را برايت بريسد؟ شمعون گفت: بلى. آنگاه على عليه السلام پشم و جو را گرفت و به خانه آورد و جريان را به آن بانوى بزرگوار گفت، آن حضرت نيز كار استيجارى را پذيرفت، و شروع بكار كرد....
قابل توجه است كه فاطمه ى زهرا عليهاالسلام با آن همه شأن و جلالش، با چه مشكلاتى دست و پنجه نرم كرده و علاوه بر كارهاى سخت منزل، براى شخص يهودى نيز كار كرده و هرگز به رخ على عليه السلام نياورده و آبروى خانواده اش را حفظ نموده است.
خانواده اى در زندگى موفق مى گردد، كه به طور مشترك و براى رسيدن به اهداف مقدس در كانون خانواده تلاش كنند و هيچكدام از زن و شوهر از كار، گريزان نباشد، ولى بايد شؤون وظايف مشخص باشد و هريك به تناسب توان و تخصص و حوصله خويش، انجام كارى را به عهده بگيرد....
حضرت على و فاطمه، براى تقسيم كار به حضور پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله رسيده و درخواست نمودند: آن حضرت تكليف هريك را در امور خانه مشخص فرمايند.چنانچه حضرت امام باقر عليه السلام مى فرمايند؛ رسول خدا نيز چنين تقسيم كار كردند:
فقضى على فاطمة بخدمة مادون الباب و قضى على على بما خلفه....
[بحارالانوار، ج 43، ص 81، ح 1- كنزالعمال، ج 16، ص 341، ش 44818- عوالم، ج 11، ص 217.]