سیره عملی اهلبیت(ع): حضرت فاطمه زهرا(س)

سید کاظم ارفع

نسخه متنی -صفحه : 8/ 7
نمايش فراداده

«يا ايها النبى قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهن من جلا بيبهن ذلك ادنى ان يعرفن فلا يوذين و كان الله غفورا رحيما». [ احزاب- 59. ] اى پيامبر: به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو پوشش هاى خود را در برگيرند كه بدين گونه بهتر شناخته و مورد آزار قرار نگيرند و خدا آمرزنده و مهربان است.

تفسير على بن ابراهيم قمى داستان نزول آيه را اين گونه بيان مى كند: زنان مسلمان به مسجد مى رفتند و نماز جماعت را با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى خواندند.

هنگامى كه آنها براى نماز صبح يا مغرب و عشاء از خانه بيرون مى رفتند، جوانها بر سر راهشان مى نشستند و به تعرض و آزار آنان مى پرداختند.

آيه ى فوق به همين مناسبت نازل شد و در آيه ديگر در همين سوره مى فرمايد:

«و لا تبرجن تبرج الجاهليه الأولى» [ احزاب- 33. ] به رسم جاهليت پيشين، آرايش و خودنمائى نكنيد.

اين آيه هشدار به خانمهاى عسر ما نيز هست كه مواظب باشيد جاهليت پيشين كه عبارت بود از بى حجابى و فحشاء و بى عفتى دوباره برنگردد و استعمارگران با نقشه هاى شوم و خائنانه ى خويش مجددا وضع را به مثل سابق قرار ندهد. چنانكه با كمال تأسف اشمن با سياست گام به گام خود بى حجابى و بدحجابى و تقليد كوركورانه از فرهنگ منحط خود را طبق يك برنامه ى حساب شده با خط و جهت دادن از خارج و داخل كشور رواج مى دهد به گونه اى كه داريم به سمتى حركت مى كنيم كه تدريجا به صورت يك امر عادى و برنامه ى پذيرفته شده ى جامعا درآمده است!!

رسول مكرّم اسلام مى فرمود:

«ان خير نسائكم... المتبرجه مع زوجها المتبرجه مع زوجها الحصان على غيره» [ من لا يحضر الفقيه ج 3، ص 275. ] محققا بهترين زنان شما زنى است كه... زينت بدن خود را نزد شوهر مكشوف و از نامحرم محفوظ و مستور سازد.

در بيانى ديگر مى فرمايد:

«الا اخبركم بشرار نسائكم... المتبره اذا غاب عنها بعلها الحصان معه اذا حضر». [ مكارم الاخلاق ص 256. ] مى خواهيد بدترين زنان شما را معرفى كنم؟... زنى كه در اوقات غيبت شوهر آشكارا از خانه بيرون رود و خودنمائى كند و در هنگام حضور شوهر خود را از او بپوشاند.

ديدگاه فاطمه درباره حجاب:

در پاره اى از روايات ديدگاه حضرت زهرا عليهاالسلام درباره ى حجاب به گونه اى بيان شده كه ابتدا ممكن است بعضى از زنان با ايمان فكر كنند شركت آنان در اجتماعات و سخن گفتن با مردان مطلقا ممنوع است در حالى كه نظر آن حضرت اينست كه زنان بايد از هرگونه تماس و برخورد اجتماعى كه منجر به بى عفتى و تحريك مردان مى شود پرهيز كنند. مثلا صداى خود را نازك نكنند، لباسى كه جلب توجه مى كند نپوشند و در هنگام رفت و آمد متين و باوقار تردد نمايند.

رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم به زنان صدر اسلام درباره ى رفت و آمد به مسجد و كوچه و بازار سفارش مى كند كه:

«ليس للنساء من سروات الطريق شيى ء ولكن تمشى فى جانب الحائط و الطريق» [ فروع كافى ج 5، ص 518. ] زنان نبايد از وسط كوچه و گذرگاهها عبور كنند بلكه بايد هميشه از كنار ديوار حركت كنند (تا جلب توجه ديگرن را ننمايند).

بنابراين خانمها مى توانند در بيرون خانه رفت و آمد كنند ولى به شرط آنكه با مردان اختلاط و بر ورد نداشته باشند، زيرا همين اختلاطها مقدمه ى ارتباطها و بعد فتنه ها و شكستن حريم عفت و پاكدامنى آنها مى شود.

بنابراين حضور زن در اجتماعات با حفظ حجاب و عفاف جايز است.

امام صادق عليه السلام حضور فاطمه عليهاالسلام را در بيروى خانه اين گونه بيان مى فرمايد:

«ان فاطمه عليهاالسلام كانت تاتى قبور الشهداء فى كل غداه سبت فتاتى قبر حمزه و تترحم عليه و تستغفر له» [ بحار ج 43، ص 9. ] فاطمه عليهاالسلام روزهاى شنبه سر قبر حمزه و شهداى احد مى رفت و براى آنها طلب آمرزش مى كرد.

اما ديدگاه حضرت زهرا عليهاالسلام درباره ى حجاب و عفاف زنان:

اميرالمؤمنين على عليه السلام مى فرمايد:

روزى با گروهى از اصحاب خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بودم، آن حضرت به اصحابش فرمود:

«اى شيى خير للمراه»؟ چه چيز است كه براى زن بهتر از هر چيز است؟ هيچكس نتوانست جواب صحيحى بدهد. وقتى اصحاب متفرق شدند من به خانه رفتم و سؤالى را كه رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم مطرح كرده بود به فاطمه عليهاالسلام گفتم: فاطمه فرمود: من جواب آن را مى دانم.

«خير للنساء ان لايرين الرجال ولا يراهن الرجال» [ بحار ج 43، ص 54. ] «بهترين چيز براى زنان آنست كه مردان نامحرم آنها را نبينند و آنها نيز نامحرمان را نبينند. هنگامى كه خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم رسيدم و پاسخ فاطمه عليهاالسلام را به آن حضرت رساندم پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم شادمان شد و فرمود: «ان فاطمه بضعه منى» [ كشف الغمه ج 2، ص 92 ] براستى فاطمه پاره ى تن من است.

در روايت ديگرى آمده كه رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم از اصحاب خويش سؤال كرد كه زن چيست؟ پاسخ دادند زن عورت است؟ حضرت پرسيد: در چه وقت است كه زن از هر وقت ديگر به خدا نزديكتر خواهد بود؟ اصحاب نتوانستند پاسخ سؤال را بدهند تا اينكه مطلب به گوش حضرت زهرا عليهاالسلام رسيد و ايشان در جواب فرمود:

«ادنى ما تكون من ربها ان تلزم قعر بيتها فقال رسول الله ان فاطمه بضعه منى» [ بحار ج 43، ص 92. ] آن وقتى كه ملازم قعر خانه ى خود باشد از هر زمان به خدا نزديكتر است. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود براستى كه فاطمه پاره ى تن من است.

مرد نابينائى اجازه خواست تا به خانه ى فاطمه عليهاالسلام وارد شود، فاطمه در حجاب رفت و مرد وارد شد، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به فاطمه عليهاالسلام فرمود:

«لم حجبتيه و هو لايراك فقالت عليهاالسلام: ان لم يكن يرانى فانى اراه و هو يشم الريح فقال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم اشهدانك بضعه منى». [ بحار ج 43، ص 91. ] او كه مرد نابينائى است و تو را نمى بيند چرا در حجاب رفتى؟ فاطمه عليهاالسلام عرض كرد: اگر او مرا نمى بيند من كه او را مى بينم و او بوى مرا استشمام مى كند! رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: گواهى مى دهم كه به راستى تو پاره ى تن من هستى.

ايثار و بخشش:

درست است كه بعضى صفاب مثل جود و كرم موروثى و مربوط به اصالت خانواده و سجاياى اخلاقى پدران و مادران است، ولى در عين حال قابل اكتساب و ايجاد نيز هست. اگر كسى به عنوان وظيفه ى مهم دنبال آن باشد كه خود را متخلق به اين صفت حميده و خوب بنمايد كارى است شدنى و تدريجا روح سخاوت و ايثار در او بوجود خواهد آمد. در كلام معصوم عليه السلام تشويق و ترغيب به مسئله ى سخاوت و ايثار در قالب اين بيان آمده كه حوائج نزد آنها بهتر روا مى شود و اين گونه اشخاص بى درخواست عطا مى كنند.

روحيه جوانمردى و سخاوت آنقدر پرارزش و جالب است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم خطاب به فرزند حاتم طائى يعنى عدى بن حاتم فرمود:

«دفع عن ابيك العذاب الشديد بسخاء نفسه» خداوند تبارك و تعالى از پدر تو بخاطر جود و سخاوتى كه داشت عذاب سخت را برداشت.

در اينجا توجه خانمهاى با ايمان را به اين نكته جلب مى كنم كه ايثار و سخاوت را منحصرا در اموال شخصى خويش مجاز هستند و اجازه ندارند از هزينه اى كه شوهر جهت مخارج روزمره در اختيارشان گذارده حتى در راه خير خرج و مصرف كنند. چون بقول معروف خرج كه از كيسه ى مهمان بود، حاتم طائى شدن آسان بود.

بانوان خوب مى دانند كه رسالت آنها امانتدارى و حفظ اموال شوهر است بنابراين به خود اجازه نمى دهند كه بدون حساب چيزى را به كسى هديه و تقديم كنند. تجربه نشان داده كه طبقه ى زنان هنر خاصى در كنترل وسائل خانه و زندگى دارند و اگر اراده كنند خيلى راحت مى توانند جلوى اسرافها و خرج تراشى ها و مصرفهاى ناموزون و غلط را بگيرند.

ايثار فاطمه:

جابربن عبدالله انصارى مى گويد روزى نماز عصر را با پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم خوانديم. اصحاب نشسته بودند. ناگاه پيرمردى خدمت رسول خدا رسيد كه لباس كهنه اى پوشيده بود و از شدت پيرى و ناتوانى نمى توانست بر جاى خودش قرار گيرد. پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم متوجه او شد و از احوالش پرسيد عرض كرد: يا رسول الله مردى هستم گرسنه، سيرم كن، برهنه ام لباسى به من عطا كن، تهيدستم چيزى به من بده، رسول خدا فرمود: من كه اكنون چيزى ندارم ولى ترا به جايى راهنمايى مى كنم شايد حاجتت برآورده شود، برو به منزل شخصى كه خدا و رسول را دوست دارد، خدا و رسول نيز او را دوست دارند. برو به خانه ى دخترم فاطمه عليهاالسلام شايد به تو چيزى عطا كند. سپس به بلال فرمود پيرمرد ناتوان با به خانه ى فاطمه هدايت كن.

بلال به اتفاق پيرمرد به خانه ى فاطمه رفتند. پيرمرد عرض كرد سلام بر شما اى خانواده ى نبوت و مركز نزول فرشتگان، فاطمه عليهاالسلام جوابش را داد و فرمود كيستى؟ عرض كرد: فقيرى هستم خدمت پدرت رسيدم مرا به سوى شما راهنمائى نمود. اى دختر پيامبر گرسنه ام سيرم كنيد. برهنه ام پوششى به من بدهيد، فقيرم چيزى به من عطا نمائيد. حضرت فاطمه كه هيچ غذائى در خانه سراغ نداشت پوست گوسفندى را كه فرش حسن و حسين عليهماالسلام بود به پير مرد داد. عرض كرد: اين پوست كجاى زندگى مرا اصلاح مى كند؟ فاطمه گلوبندى را كه دختر عمويش به وى اهدا نموده بود به او داد و فرمود: به فروش رسان و زندگى خودت را با آن اصلاح كن.

پيرمرد برگشت و جريان را خدمت پيغمبر عرض كرد. آن حضرت گريست و فرمود: گردنبند را بفروش رسان تا خدا به بركت عطاى دخترم براى تو گشايشى فراهم سازد. عمار ياسر از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم اجازه گرفت كه آن گردنبند را خريدارى كند. از پيرمرد پرسيد آن را چقدر مى فروشى؟ گفت: به بهاى آنكه شكمم را از نان و گوشت سير كنى، و يك برد يمانى بر تنم بپوشانى تا با آن نماز بخوانم، و يك دينار پول بدهى تا مرا نزد اهل و عيالم برساند. عمار گفت: من اين گردنبند را به بيست دينار و دويست درهم و يك برد يمانى و يك حيوان سوارى و نان و گوشتى كه سيرت كند مى خرم. پيرمرد گردنبند را به عمار فروخت و پولش را تحويل گرفت و خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم رسيد. حضرت از او پرسيد سير و پوشيده شدى؟ عرض كرد: آرى، به بركت عطاى فاطمه عليهاالسلام بى نياز شدم. خدا در عوض، به فاطمه عطائى بكند كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده باشد. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به اصحاب فرمود: خدا در همين دنيا جنين عطائى را به فاطمه كرده است. زيرا پدرى مثل من و شوهرى مثل على عليه السلام و فرزندانى چون حسن و حسين عليهم السلام بدو داده است. وقتى عزرائيل فاطمه را قبض روح كند و در قبر از او بپرسند پيغمبرت كيست؟ جواب مى دهد پدرم. مى گويند: امامت كيست؟ جواب مى دهد شوهرم على بن ابيطالب. خداوند گروهى از ملائكه را ماموريت داده كه بعد از مردنش دائما درود بر او و پدر و شوهر و فرزندانش بفرستند.

«فمن زارنى بعد وفاتى فكانما زارنى فى حياتى، و من زار فاطمه فكانما زارنى و من زار على بن ابيطالب فكانما زار فاطمه و من زار الحسن والحسين فكانما زار عليا، و من زار ذريتهما فكانما زارهما» توجه داشته باشيد هركس مرا بعد از وفات زيارت كند مثل آنست كه در زمان حيات به زيارتم آمده باشد و هركس به زيارت فاطمه ام برود مثل آنست كه مرا زيارت كرده و هركس على بن ابيطالب را زيارت كند مثل آنست كه فاطمه را زيارت كرده و هركس حسن و حسين را زيارت كند مثل آنست كه على بن ابيطالب را زيارت كرده و هركس فرزندان حسن و حسين را زيارت كند مثل آنست كه حسن و حسين را زيارت كرده باشد.

عمار گردنبند را از پيرمرد گرفت و خوشبو نمود و در پارچه ى يمانى گذاشت و به غلامش گفت: اين را ببر. وقتى غلام پيش رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم رفت، حضرت مال را با غلام به فاطمه بخشيد. فاطمه عليهاالسلام گردنبند را گرفت و غلام را آزاد نمود، هنگامى كه غلام به آزادى رسيد خنديد. علت خنده اش را پرسيدند. جواب داد:

«اضحكنى عظم بركه هذا العقد، اشبع جائعا و كسى عريانا و اغنى فقيرا و اعتق عبدا و رجع الى ربه» [ بحار ج 43، ص 56. ] خنده من براى اينست كه اين گردنبند چقدر با بركت بود. گرسنه اى را سير كرد. برهنه اى را پوشانيد و تهيدستى را بى نياز كرد و غلامى را آزاد نمود. و باز هم نزد صاحبش برگشت!

مرحوم شهيد ثالث در احقاق الحق نقل مى كند كه: رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم پيراهن نو و جديدى براى شب عروسى و زفاف دخترش فاطمه عليهاالسلام خريدارى و تهيه كرد، و پيش از آن فاطمه پيراهن وصله دار به تن مى كرد. در همان شب فاطمه عليهاالسلام صداى ناله ى سائلى را بر خانه شنيد كه از برهنگى خود شكايت دارد و پيراهنى از خاندان رسالت درخواست دارد.

فاطمه عليهاالسلام كه صداى ناله ى سائل را شنيد خواست تا پيراهن كهنه و وصله دار به آن سائل بدهد ولى بياد اين آيه افتاد كه:

«لن تنالواالبر حتى تنفقوا مما تحبون» [ آل عمران- 92. ] هرگز به نيكى نرسيد مگر آنكه از آنچه دوست داريد انفاق كنيد. بهمين جهت همان پيراهن نو را به سائل داد و چون هنگام زفاف شد جبرئيل پيراهنى از سندس سبز بهشتى براى فاطمه آورد كه نورش چشمها را خيره مى كرد. [ احقاق الحقوق ج 10، ص 401. ]

مبارزه براى گرفتن حق مسلم خويش:

احقاق حق و دست يافتن به حقوق فطرى و اسلامى بين زن و مرد فرق نمى كند. در آئين مقدس اسلام تن به ظلم دادن و زيربار زور رفتن خود گناهى نابخشودنى است، چرا كه سكوت در برابر متجاوزين آتش تعدى و تجاوز آنها را تيزتر مى كند و در ضايع كردن حقوق ديگران به آنها جرئت بيشترى مى دهد. پس بايد هركس كه به او ظلم شد، چه زن و چه مرد در برابر غاصب و ظالم بايستد و از حقوق قطعى خويش دفاع كند. بر اساس همين قانون اصيل و مورد قبول همه ى جوامع بشرى بود كه فاطمه ى زهرا عليهاالسلام پس از غصب سرزمين فدك به دادخواهى و مبارزه براى گرفتى حق مسلم خويش برخاست.

حاكم به مقتضاى اجتهادى كه در برابر نص كرد حق حضرت زهرا عليهاالسلام يعنى فدك را تصرف كرد و ما در اينجا از نصوصى كه از طريق اهل سنت بدست ما رسيده به دو موردش اشاره مى كنيم.

ابوسعيد خدرى مى گويد: وقتى آيه ى «وآت ذالقربى حقه» نازل شد: «دعا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فاطمه فاعطاها فدك» رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم حضرت فاطمه را خواست و فدك را به او عطا فرمود. ابن عباس مى گويد: وقتى آيه ى «وآت ذالقربى حقه» نازل شد: «اقطع رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فاطمه فدكا» [ هر دو روايت در تفسير در المنثور سيوطى، ج 4، ص 177. ] رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم تصميم جدى گرفت كه فدك را به فاطمه تقديم كند.

حضرت زهرا عليهاالسلام پس از غصب فدك آرام ننشست و براى گرفتن حق خويش به مبارزه برخاست.

ابتدا نزد ابوبكر آمد گفت:

ابوبكر وقتى تو بميرى ارث تو به چه كسى مى رسد؟ جواب داد: زنان و فرزندانم!

فرمود: چه شده است كه حالا تو وارث پيغمبرى نه ما؟ پاسخ داد: دختر پيغمبر پدرت درهم و دينارى زر و سيم بجا نگذاشته!

فرمود: اما سهم ما از فدك چه مى شود؟ گفت: از پدرت شنيدم كه «من تا زنده هستم در اين زمين تصرف خواهم كرد و چون مردم مال همه ى مسلمانان خواهد بود.» فرمود: ولى پيغمبر در زمان حيات خود اين مزرعه را به من بخشيده است!

سؤال كرد: گواهى دارى؟ فرمود: آرى. شوهرم على عليه السلام و ام ايمن گواهى مى دهند. گفت: دختر پيغمبر مى دانى كه ام ايمن زن است و گواهى او كامل نيست. بدين ترتيب فدك به تصرف حكومت درآمد.

ابن ابى الحديد معتزلى در شدح نهج البلاغه مى نويسد كه از على بن فاروقى مدرس غربى بغداد پرسيدم:

فاطمه راست مى گفت؟ گفت: آرى! گفتم اگر راست مى گفت چرا فدك را به او برنگرداندند؟ وى با لبخندى پاسخ داد:

«لو اعطاها اليوم فدك بمجرد دعواها لجات اليه غدا وادعت لزوجها الخلافه» اگر آن روز فدك را به او مى دادند فردا خلافت شوهر خود را ادعا مى كرد!! [ شرح نهج البلاغه ج 16، ص 284. ] و قتى حضرت فاطمه عليهاالسلام از دادخواهى خصوصى نتيجه نبرد تصميم گرفت اعتراض و شكايت خود را در جمع و حضور مردم مطرح نمايد و بهمين جهت با عده اى از زنان خويشاوند روانه ى مسجد شد، چون به مسجد مى رفت راه رفتن او همانند راه رفتن پدرش رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بود.