علم فاطمه: - سیره عملی اهلبیت(ع): حضرت فاطمه زهرا(س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیره عملی اهلبیت(ع): حضرت فاطمه زهرا(س) - نسخه متنی

سید کاظم ارفع

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

«يرفع الله الذين آمنوا منكم والذين اوتواالعلم درجات» [ مجادله-11. ] خداوند درجات اهل ايمان و اهل علم را بالا مى برد.

مرحوم علامه ى طباطبائى در ذيل آيه مى فرمايد: قرينه ى عقليه حكم مى كند كه:

«ان المراد بهولا الذين اوتوالعلم العلماء من المؤمنين» [ الميزان ج 19، ص 216 ] مراد از صاحبان علم علماء با ايمان مى باشند.

«العلم علمان: علم فى القلب فذلك العلم النافع و علم فى اللسان فذلك حجه على العباد» [ بحار الانوار ج 2، ص 37. ] علم دو گونه است: يكى علمى كه مربوط به دل تو است كه اين علم نافع و مفيد است و ديگرى علمى است در زبان كه اين حجت و دليل بندگان خداست.

جدا در ميان همه ى علوم موجود در جهان ضرورى ترين علم كدامست؟ بهتر است از بيان امام هفتم موسى بن جعفر عليه السلام استفاده كنيم كه فرمود:

«الزم العلم مادلك على صلاح قلبك واظهر لك فساده» [ مستدرك ج 2، ص 355. ] لازم ترين علمها براى تو آن علمى است كه دل و ضمير وجودت را اصلاح كند و فساد اخلاق ترا ظاهر سازد.

علم فاطمه:

امام صادق عليه السلام در تفسير ليله ى قدر فرمود:

«انا انزلناه فى ليله القدر، الليله فاطمه والقدر الله، فمن عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرك ليله القدر وانما سميت فاطمه لان الخلق فطموا عن معرفتها» [ بحار ج 43 ص 65. ] فاطمه ليله ى و قدرالله است، هركس فاطمه را به همانگونه كه هست بشناسد، به تحقيق ليله قدر را درك كرده است و فاطمه را بدان جهت فاطمه ناميدند زيرا مردم قدرت ندارند حقيقت او را درك كنند.

حارثه بن قدامه مى گويد يك روز سلمان از قول عمار ياسر خبر شگفت انگيزى را برايم نقل كرد.

گفت: شاهد بودم كه روزى على بن ابيطالب عليه السلام وارد منزل شد، فاطمه عليهاالسلام فرمود: يا على بيا نزديك «لاحدثك بما كان و بما هو كائن و بما لم يكن الى يوم القيامه حين تقوم الساعه» تا از حوادث گذشته و حال و آينده تا روز قيامت برايت سخن بگويم. «قال عمار فرايت اميرالمؤمنين عليه السلام يرجع القهقرى فرجعت برجوعه اذ دخل على النبى صلى الله عليه و آله و سلم».

عمار مى گويد: ديدم اميرالمؤمنين عليه السلام عقب، عقب قدمها را برداشت و با شگفتى از سخن فاطمه عليهاالسلام به خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم شرفياب شد و سلام كرد و نزديك آن جناب نشست.

پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «تحدثنى ام احدثك؟ قال الحديث منك احسن يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم».

يا على تو آغاز به سخن مى كنى يا من بگويم؟ حضرت على عليه السلام عرض كرد:

سخن از شما شنيدن بهتر است.

رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: گويا فاطمه به شما چنين و چنان گفت و به همين حهت به نزد من مراجعت كردى؟ حضرت على عليه السلام عرض كرد: يا رسول الله مگر نور فاطمه هم از سنخ نور ما است؟ فرمود: مگر نمى دانستى؟ اميرالمؤمنين از شنيدن اين سخن به سجده ى شكر افتاد و خداى را سپاس گفت. سپس به نزد فاطمه عليهاالسلام مراجعه كرد. حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: يا على! گويا نزد پدرم رفتى و آن حضرت چنين و چنان فرمود؟ على عليه السلام فرمود: آرى اى دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم، فاطمه عليهاالسلام فرمود:

يا اباالحسن خدا نور مرا آفريد و خداى را تسيح مى گفت. آنگاه او را در يكى از درختان بهشتى به وديعه نهاد. آنگاه پدرم داخل بهشت شد از جانب خدا مأموريت يافت كه از ميوه هاى آن درخت تناول كند، پدرم از ميوه ى آن درخت خورد و بدين وسيله نور من به صلب او منتقل گشت. و از صلب پدر به رحم مادر وارد شدم و من از آن نور هستم.

«اعلم ما كان و ما يكون و ما يكن يا ابالحسن المؤمن ينظر بنور الله تعالى» [ بحار ج 43، ص 8. ] من حوادث گذشته و آينده را بوسيله ى آن نور مى دانم، يا اباالحسن: مؤمن بوسيله ى نور خدا مى بيند.

امام حسن عسگرى عليه السلام فرمود: زنى خدمت حضرت فاطمه عليهاالسلام شرفياب شد و گفت: مادر ناتوانى دارم كه در امر نمازش به مسأله ى مشكلى برخورد كرده و مرا خدمت شما فرستاد كه سؤال كنم، و مسأله را طرح نمود. حضرت فاطمه عليهاالسلام جواب آن مسأله را داد. آن زن براى دومين بار مسأله ى ديگرى را پرسيد حضرت زهرا عليهاالسلام جوابش را داد. بعد از آن مسأله ى سوم را پرسيد و همچنين تا ده مسأله شد. آنگاه آن زن از كثرت سؤال خجالت كشيد و عرض كرد:

«لا اشق عليك يا ابنه رسول الله، قالت فاطمه: هاتى و سلى عما بدالك».

اى دخت رسول خدا ديگر مزاحم نمى شوم خسته شديد! فاطمه عليهاالسلام فرمود: خجالت نكش هر سؤالى دارى بفرما تا جواب دهم من از سؤالات تو خسته نمى شوم، بلكه با كمال ميل جواب مى دهم. اگر كسى اجير شود كه بار سنگينى را بر بام حمل كند و در وجه آن مبلغ صد هزار دينار اجرت بگيرد آيا از حمل بار خسته مى شود؟!

زن پاسخ داد نه خسته نمى شود، زيرا بخاطر آن مزد زيادى كه دريافت مى كند خسته نخواهد شد.

حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود:

خدا در برابر جواب هر مسأله آنقدر به من ثواب مى دهد كه بيشتر از اينكه بين زمين و آسمان پر از مرواريد باشد.

با اين وجود آيا از جواب دادن مسئله خسته مى شوم؟!

«سمعت ابى صلى الله عليه و آله و سلم يقول: ان علماء شيعتنا يحشرون فيخلع عليهم من خلع الكرامات على قدر كثره علومهم و جدهم فى ارشاد عبادالله حتى يخلع على الواحد منهم الف الف حله من نور».

از پدرم رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شنيدم كه فرمود: علماء شيعه ى ما در قيامت محشور مى شوند و خدا به مقدار علوم آنها و مراتب جديت و كوششان در راه ارشاد و هدايت مردم به آنان خلعت و ثواب عطا مى كند. حتى به يكى از آنها تعداد يك ميليون حلّه از نور عطا مى فرمايد. سپس منادى حق تعالى ندا مى دهد: اى كسانى كه ايتام آل محمد صلى الله عليه و آله و سلم را تكفل نموديد در آن هنگام كه از امامانشان منقطع بودند. اينان شاگردان شما و ايتامى هستند كه در تحت تكفل علوم شما به ديندارى خويش ادامه دادند و ارشاد و هدايت شدند. به مقدارى كه در دنيا از علوم شما استفاده كردند به آنان خلعت بدهيد.

آنگاه حضرت زهرا عليهاالسلام در دنباله ى فرمايشاتشان فرمودند:

اى امه الله يك نخ از اين خلعتها هزار هزار مرتبه بهتر است از آنچه خورشيد بر آن مى تابد زيرا امور دنيوى با كدورت و گرفتارى آلوده است.

اما نعمتهاى اخروى نقص و عيب ندارد. [ بحار ج 2، ص 3. ] امام حسن عسكرى در حديث ديگرى مى فرمايد: دو نفر زن كه يكى مؤمنه و ديگرى از معاندين بود در يك مطلب دينى با هم نزاع داشتند براى حل اختلاف خدمت حضرت زهرا عليهاالسلام رسيدند و جريان را تعريف كردند.

چون حق با زن مؤمنه بود حضرت فاطمه عليهاالسلام گفتارش را با دليل و برهان تأييد كرد و بدين وسيله بر زن معاند پيروز گشت و از اين پيروزى شادمان شد. حضرت زهرا عليهاالسلام به زن مؤمنه فرمود:

«ان فرح الملائكه باستظهارك عليها اشد من فرحك و ان حزن الشيطان و مردته بحزنها اشد من حزنها» فرشتگان خدا بيشتر از تو شادمان شدند و غم و اندوه شيطان و پيروانش نيز بيشتر از غم و اندوه زن معاند مى باشد.

سپس امام حسن عسكرى مى فرمايد:

خداوند تبارك و تعالى به فرشتگانش فرمود: در عوض خدمتى كه فاطمه به اين زن مؤمن كرد بهشت و نعمتهاى بهشتى اش را هزار هزار برابر آنچه قبلا مقرر بود بداريد و همين روش و سنت را درباره ى هر دانشمندى كه با علم و دانش خويش مؤمنى را تقويت كند كه بر معاندى پيروز گردد معمول داريد و ثوابش را هزار هزار برابر قرار دهيد. [ بحار ج 2، ص 8. ]

نيايش و عبادت:

«اللهم... لا تبتلينى بالكسل عن عبادتك» امام سجاد زين العابدين عليه السلام در دعاى مكارم اخلاق عرضه مى دارد:

بار پروردگارا به بيحالى و كسالت در عبادتت گرفتار مكن.

كراهت و تنبلى در عبادت حكايت از وضع نابسامان روحى و معنوى انسان مى كند، اگر كسى در مناجات و بندگى خداوند تبارك و تعالى كاهلى و سستى مى نمايد نشان آنست كه گره و اشكالى سر راه كمال و ترقى روحانى او ايجاد شده كه البته اغلب اين موانع حاصل بعضى لقمه ها، مجالستها، هوسرانيها و امثال آنها است و تا موانع برداشته نشود سزاوار مناجات نخواهيم شد.



  • موانع تا نگردانى ز خود دور موانع تا نگردانى ز خود دور


  • درون خانه ى دل نايدت نور درون خانه ى دل نايدت نور




  • موانع چون در اين عالم چهار است موانع چون در اين عالم چهار است


  • طهارت كردن از وى هم چهار است طهارت كردن از وى هم چهار است




  • نخستين پاكى از احداث و انجاس نخستين پاكى از احداث و انجاس


  • دوم از معصيت و از شر وسواس دوم از معصيت و از شر وسواس




  • سيم پاكى ز اخلاق ذميمه است سيم پاكى ز اخلاق ذميمه است


  • كه با وى آدمى همچون بهيمه است كه با وى آدمى همچون بهيمه است




  • چهارم پاكى سر است از غير چهارم پاكى سر است از غير


  • كه اينجا منتهى مى گرددت سير كه اينجا منتهى مى گرددت سير




  • هر آنكو كرد حاصل اين طهارات هر آنكو كرد حاصل اين طهارات


  • شود بى شك سزاوار مناجات شود بى شك سزاوار مناجات


نبى مكرم اسلام صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمود:

«افضل الناس من عشق العباده فعانقها و احبها بقلبه و باشرها بجسده» [ كافى ج 2، ص 83 ] بهترين انسان كسى است كه عاشق عبادت خداوند تبارك و تعالى باشد و با آن معانقه كند، بندگى خدا را از صميم قلب دوست بدارد و با اعضاء و جوارح آن را انجام دهد. و قتى عشق آمد آتش و حرارتش هر چه غير خداست مى سوزاند و بنده را واله و مشتاق رب كريم مى كند به گونه اى كه هر لحظه انتظار وقت عبادت را مى كشد و شيرين ترين حالات زندگيش موقعى است كه دل را به حضرت او وصل كرده و مشغول مناجات و نيايش با معبود و محبوب است. و در اين زمان است كه محبت طرفينى مى شود و خداوند تبارك و تعالى نيز بنده خود را مشمول لطف و محبت خويش قرار مى دهد.

«روى انه تعالى اوحى الى بعض المديقين ان لى عبادا من عبادى يحبوننى فاحبهم و يشتاقون الى فاشتاق اليهم و يذكروننى واذكروهم و ينظرون الى وانظر اليهم» [ لقاءالله ص 132. ] روايت شده كه خداوند تبارك و تعالى به يكى از صديقين، وحى فرمود كه در ميان بندگان من اشخاصى هستند كه مرا دوست مى دارند، در نتيجه من هم آنها را دوست مى دارم. آنان مشتاق من مى باشند و من نيز مشتاق آنها هستم، آنان به ياد منند و من به ياد آنانم. آنها به من نظر دارند و من نيز به آنها توجه و نظر دارم.

آرى نشان اشتياق و شور عشق نسبت به پروردگار متعال پرداختن به عبادت و اهميت دادن به آنها است و در اين مقال چون بيشتر به مسائل مربوط به زنان مسلمان پرداخته شده، تذكر اين نكته هم لازم است كه بانوان محترمه بايد بيش از آقايان در مورد عبادات و خصوصا نماز احساس مسؤليت كنند بدين جهت كه چند روزى را در ماه به حكم شريعت مقدس اسلام نماز از آنها برداشته شده است. اولا در ايامى كه جايز است نماز بخوانند رعايت اوقات فضيلت نماز و آداب و تعقيبات آن را كرده و ثانيا در چند روز عادات ماهانه سجاده را به كنارى نگذارند و با نماز و خدا خداحافظى نكنند! همانطور كه در روايات آمده مستحب است در مواقع نماز وضو بگيرند، در محل عبادت خويش بنشينند و با خدا راز و نياز كنند و دعا بخوانند تا ارتباط روحانى و معنوى آنها با خداوند تبارك و تعالى درآن ايام مذكور قطع نشود. مرحوم شيخ حر عاملى در وسائل الشيعه پنج روايت در تأكيد و استحباب اشتغال خانمهاى حائض در اوقات نماز به ذكر و تحميد و تسبيح آورده كه يكى از آنها عبارت است از روايت امام صادق عليه السلام كه فرمود:

«ينبغى للحائض ان تتوضا عند وقت كل صلاه ثم تستقبل القبله و تذكر الله مقدار ما كانت تصلى» [و سائل ج 2، ص 587. ] سزاوار است كه زن حائض در هنگام هر نماز وضو بگيرد و روى به قبله نمايد و به مقدارى كه هر نماز وقت لازم دارد ذكر خدا بگويد.

عبادت فاطمه فرمود:

«يا سلمان: ان ابتنى فاطمه ملاالله قلبها و جوارحها ايمانا الى مشاشها تفرغت لطاعه الله» [ بحار ج 43، ص 26. ] يا سلمان: دختر من فاطمه عليهاالسلام ايمان به خدا در اعماق دل و باطن روحش چنان نفوذ كرده كه براى عبادت خودش را از همه چيز فارغ مى سازد.

فاطمه ى أطهر با تمام گرفتاريها و اشتغالاتى كه در خانه داشت اضافه از عبادات واجب به نوافل و مستحبات نيز مى پرداخت، شيخ صدوق عليه الرحمه در علل الشرايع از امام حسن مجتبى عليه السلام روايت كرده كه فرمود:

«رايت امى فاطمه عليهاالسلام قامت فى محرابها ليله جمعتها فلم تزل راكعه ساجده حتى اتضح عمود الصبح» مادرم زهرا عليهاالسلام را در شب جمعه ديدم كه تا صبح مشغول عبادت پروردگار جهان بود. دائما در حال ركوع و سجود بود تا سفيده ى صبح نمايان گشت.

شنيدم كه مؤمنين را يك يك نام مى برد و دعا مى كرد اما براى خودش دعا نكرد. عرض كردم: مادر جان چرا براى خودت دعا نمى كنى؟ فرمود: اول همسايه بعد خويشتن! [ علل الشرايع ج 1، ص 173. ] مرحوم مجلسى رضوان الله تعالى عليه روايتى را به اين مضمون نقل مى كند كه:

«ما كان فى الدنيا اعبد من فاطمه عليهاالسلام، كانت تقوم حتى تتورم قدماها» [ بحار ج 43، ص 76. ] فاطمه زهرا عليهاالسلام عابدترين مردم بود. در عبادت حق تعالى آنقدر روى پاى خود ايستاد تا پاهاى مباركش ورم كرد.

رياضتهاى عبادى حضرت زهرا عليهاالسلام روح حضرتش را چنان به ملكوت أعلى پيوند داده بود كه رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم از قول پروردگار متعال نماز خواندن و طريقه ى عبادت آن بزرگوار را براى آسمانيان چنين بازگو مى فرمايد:

«متى قامت فى محرابها بين يدى ربها جل جلاله زهر نورها لملائكه السماء كما يزهر نور الكواكب لاهل الارض و يقول الله عز و جل لملائكته: يا ملائكتى انظروا الى امتى فاطمه سيده امائى قائمه بين يدى ترتعد فرائصها من خيفتى وقد اقبلت بقلبها على عبادتى اشهدكم انى قد آمنت شيعتها من النار» [ بحار ج 43، ص 172. ] فاطمه دخترم آنگاه كه در محراب عبادت بايستد نورش براى فرشتگان آسمان درخشندگى مى كند. خدا به ملائكه خطاب مى كند بنده ى مرا ببينيد چطور در مقابل من به نماز ايستاده و اعضاى بدنش از خوف من مى لرزد و غرق در عبادت است و ببينيد چگونه دلش را به عبادت ما سپرده. اى ملائكه گواه باشيد كه شيعيانش را از عذاب دوزخ درأمان خواهم داد.

حجاب و عفاف:

مفضل از امام صاد عليه السلام نقل مى كند كه خطاب به او فرمود:

«انظر الان يا مفضل الى ما خص به الأنسان دون جميع الحيوان من هذا الخلق الجليل قدره العظيم عناوه اعنى الحياء».

اينك دقت كن در صفتى كه خداوند آنرا به آدميان اختصاص داده و حيوانات از آن بى بهره اند آن خوى پر ارج و بزرگ آن چيز ارزنده و عظيم يعنى شرم و حياء!!

مسئله ى حجاب و عفاف در ديدگاه مكتبهاى الهى و پيامبران يكى از اصول مهم شخصيت و ارزش زنان است اگر چه در مكتبهاى الحادى و جوامع غربى وضع غير از اين است و اين دوگانگى تنها در مسئله ى حجاب نيست، بسيارى از سنن و احكام شرعى ما كه مايه ى افتخار و مباهات براى ما است براى غربيها و بيگانگان از اسلام رفتارى غيرمعقول و خلاف شئون آزادى و دموكراسى است. در فرهنگ غرب بى عفتى، روابط نامشروع و برهنگى نشان روشنفكرى و آزادى است تا آنجا كه در امريكا و انگلستان ازدواج بين جنس موافق مشروع و قانونى است. پس ما را با اين فاسقهاى دور از عفت و عفاف چكار، ما مسلمانيم و پيرو مكتب قرآن و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام. الگوى بانوان ما زهراء و زينب عليهماالسلام هستند. زنان با ايمان ما در حفظ و پوشش خويش به دنبال چنين رهبران بزرگوارى حركت مى كنند و كارى به مدهاى اروپائى و غيره ندارند.

/ 8