علم فاطمه:
امام صادق عليه السلام در تفسير ليله ى قدر فرمود:«انا انزلناه فى ليله القدر، الليله فاطمه والقدر الله، فمن عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرك ليله القدر وانما سميت فاطمه لان الخلق فطموا عن معرفتها» [ بحار ج 43 ص 65. ] فاطمه ليله ى و قدرالله است، هركس فاطمه را به همانگونه كه هست بشناسد، به تحقيق ليله قدر را درك كرده است و فاطمه را بدان جهت فاطمه ناميدند زيرا مردم قدرت ندارند حقيقت او را درك كنند.حارثه بن قدامه مى گويد يك روز سلمان از قول عمار ياسر خبر شگفت انگيزى را برايم نقل كرد.گفت: شاهد بودم كه روزى على بن ابيطالب عليه السلام وارد منزل شد، فاطمه عليهاالسلام فرمود: يا على بيا نزديك «لاحدثك بما كان و بما هو كائن و بما لم يكن الى يوم القيامه حين تقوم الساعه» تا از حوادث گذشته و حال و آينده تا روز قيامت برايت سخن بگويم. «قال عمار فرايت اميرالمؤمنين عليه السلام يرجع القهقرى فرجعت برجوعه اذ دخل على النبى صلى الله عليه و آله و سلم».عمار مى گويد: ديدم اميرالمؤمنين عليه السلام عقب، عقب قدمها را برداشت و با شگفتى از سخن فاطمه عليهاالسلام به خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم شرفياب شد و سلام كرد و نزديك آن جناب نشست.پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «تحدثنى ام احدثك؟ قال الحديث منك احسن يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم».يا على تو آغاز به سخن مى كنى يا من بگويم؟ حضرت على عليه السلام عرض كرد:سخن از شما شنيدن بهتر است.رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: گويا فاطمه به شما چنين و چنان گفت و به همين حهت به نزد من مراجعت كردى؟ حضرت على عليه السلام عرض كرد: يا رسول الله مگر نور فاطمه هم از سنخ نور ما است؟ فرمود: مگر نمى دانستى؟ اميرالمؤمنين از شنيدن اين سخن به سجده ى شكر افتاد و خداى را سپاس گفت. سپس به نزد فاطمه عليهاالسلام مراجعه كرد. حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: يا على! گويا نزد پدرم رفتى و آن حضرت چنين و چنان فرمود؟ على عليه السلام فرمود: آرى اى دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم، فاطمه عليهاالسلام فرمود:يا اباالحسن خدا نور مرا آفريد و خداى را تسيح مى گفت. آنگاه او را در يكى از درختان بهشتى به وديعه نهاد. آنگاه پدرم داخل بهشت شد از جانب خدا مأموريت يافت كه از ميوه هاى آن درخت تناول كند، پدرم از ميوه ى آن درخت خورد و بدين وسيله نور من به صلب او منتقل گشت. و از صلب پدر به رحم مادر وارد شدم و من از آن نور هستم.«اعلم ما كان و ما يكون و ما يكن يا ابالحسن المؤمن ينظر بنور الله تعالى» [ بحار ج 43، ص 8. ] من حوادث گذشته و آينده را بوسيله ى آن نور مى دانم، يا اباالحسن: مؤمن بوسيله ى نور خدا مى بيند.امام حسن عسگرى عليه السلام فرمود: زنى خدمت حضرت فاطمه عليهاالسلام شرفياب شد و گفت: مادر ناتوانى دارم كه در امر نمازش به مسأله ى مشكلى برخورد كرده و مرا خدمت شما فرستاد كه سؤال كنم، و مسأله را طرح نمود. حضرت فاطمه عليهاالسلام جواب آن مسأله را داد. آن زن براى دومين بار مسأله ى ديگرى را پرسيد حضرت زهرا عليهاالسلام جوابش را داد. بعد از آن مسأله ى سوم را پرسيد و همچنين تا ده مسأله شد. آنگاه آن زن از كثرت سؤال خجالت كشيد و عرض كرد:«لا اشق عليك يا ابنه رسول الله، قالت فاطمه: هاتى و سلى عما بدالك».اى دخت رسول خدا ديگر مزاحم نمى شوم خسته شديد! فاطمه عليهاالسلام فرمود: خجالت نكش هر سؤالى دارى بفرما تا جواب دهم من از سؤالات تو خسته نمى شوم، بلكه با كمال ميل جواب مى دهم. اگر كسى اجير شود كه بار سنگينى را بر بام حمل كند و در وجه آن مبلغ صد هزار دينار اجرت بگيرد آيا از حمل بار خسته مى شود؟!زن پاسخ داد نه خسته نمى شود، زيرا بخاطر آن مزد زيادى كه دريافت مى كند خسته نخواهد شد.حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود:خدا در برابر جواب هر مسأله آنقدر به من ثواب مى دهد كه بيشتر از اينكه بين زمين و آسمان پر از مرواريد باشد.با اين وجود آيا از جواب دادن مسئله خسته مى شوم؟!«سمعت ابى صلى الله عليه و آله و سلم يقول: ان علماء شيعتنا يحشرون فيخلع عليهم من خلع الكرامات على قدر كثره علومهم و جدهم فى ارشاد عبادالله حتى يخلع على الواحد منهم الف الف حله من نور».از پدرم رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شنيدم كه فرمود: علماء شيعه ى ما در قيامت محشور مى شوند و خدا به مقدار علوم آنها و مراتب جديت و كوششان در راه ارشاد و هدايت مردم به آنان خلعت و ثواب عطا مى كند. حتى به يكى از آنها تعداد يك ميليون حلّه از نور عطا مى فرمايد. سپس منادى حق تعالى ندا مى دهد: اى كسانى كه ايتام آل محمد صلى الله عليه و آله و سلم را تكفل نموديد در آن هنگام كه از امامانشان منقطع بودند. اينان شاگردان شما و ايتامى هستند كه در تحت تكفل علوم شما به ديندارى خويش ادامه دادند و ارشاد و هدايت شدند. به مقدارى كه در دنيا از علوم شما استفاده كردند به آنان خلعت بدهيد.آنگاه حضرت زهرا عليهاالسلام در دنباله ى فرمايشاتشان فرمودند:اى امه الله يك نخ از اين خلعتها هزار هزار مرتبه بهتر است از آنچه خورشيد بر آن مى تابد زيرا امور دنيوى با كدورت و گرفتارى آلوده است.اما نعمتهاى اخروى نقص و عيب ندارد. [ بحار ج 2، ص 3. ] امام حسن عسكرى در حديث ديگرى مى فرمايد: دو نفر زن كه يكى مؤمنه و ديگرى از معاندين بود در يك مطلب دينى با هم نزاع داشتند براى حل اختلاف خدمت حضرت زهرا عليهاالسلام رسيدند و جريان را تعريف كردند.چون حق با زن مؤمنه بود حضرت فاطمه عليهاالسلام گفتارش را با دليل و برهان تأييد كرد و بدين وسيله بر زن معاند پيروز گشت و از اين پيروزى شادمان شد. حضرت زهرا عليهاالسلام به زن مؤمنه فرمود:«ان فرح الملائكه باستظهارك عليها اشد من فرحك و ان حزن الشيطان و مردته بحزنها اشد من حزنها» فرشتگان خدا بيشتر از تو شادمان شدند و غم و اندوه شيطان و پيروانش نيز بيشتر از غم و اندوه زن معاند مى باشد.سپس امام حسن عسكرى مى فرمايد:خداوند تبارك و تعالى به فرشتگانش فرمود: در عوض خدمتى كه فاطمه به اين زن مؤمن كرد بهشت و نعمتهاى بهشتى اش را هزار هزار برابر آنچه قبلا مقرر بود بداريد و همين روش و سنت را درباره ى هر دانشمندى كه با علم و دانش خويش مؤمنى را تقويت كند كه بر معاندى پيروز گردد معمول داريد و ثوابش را هزار هزار برابر قرار دهيد. [ بحار ج 2، ص 8. ]نيايش و عبادت:
«اللهم... لا تبتلينى بالكسل عن عبادتك» امام سجاد زين العابدين عليه السلام در دعاى مكارم اخلاق عرضه مى دارد:بار پروردگارا به بيحالى و كسالت در عبادتت گرفتار مكن.كراهت و تنبلى در عبادت حكايت از وضع نابسامان روحى و معنوى انسان مى كند، اگر كسى در مناجات و بندگى خداوند تبارك و تعالى كاهلى و سستى مى نمايد نشان آنست كه گره و اشكالى سر راه كمال و ترقى روحانى او ايجاد شده كه البته اغلب اين موانع حاصل بعضى لقمه ها، مجالستها، هوسرانيها و امثال آنها است و تا موانع برداشته نشود سزاوار مناجات نخواهيم شد.موانع تا نگردانى ز خود دور موانع تا نگردانى ز خود دور درون خانه ى دل نايدت نور درون خانه ى دل نايدت نور
موانع چون در اين عالم چهار است موانع چون در اين عالم چهار است طهارت كردن از وى هم چهار است طهارت كردن از وى هم چهار است
نخستين پاكى از احداث و انجاس نخستين پاكى از احداث و انجاس دوم از معصيت و از شر وسواس دوم از معصيت و از شر وسواس
سيم پاكى ز اخلاق ذميمه است سيم پاكى ز اخلاق ذميمه است كه با وى آدمى همچون بهيمه است كه با وى آدمى همچون بهيمه است
چهارم پاكى سر است از غير چهارم پاكى سر است از غير كه اينجا منتهى مى گرددت سير كه اينجا منتهى مى گرددت سير
هر آنكو كرد حاصل اين طهارات هر آنكو كرد حاصل اين طهارات شود بى شك سزاوار مناجات شود بى شك سزاوار مناجات