مهريه: - سیره عملی اهلبیت(ع): حضرت فاطمه زهرا(س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیره عملی اهلبیت(ع): حضرت فاطمه زهرا(س) - نسخه متنی

سید کاظم ارفع

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مهريه:

از اركان مهم عقد و ازدواج مهر است كه با توافق طرفين تعيين مى گردد و شرعا بر ذمه ى شوهر باقى مى ماند كه عندالمطالبه بپردازد و هيچگاه شوهر نبايد قصد نپرداختن داشته باشد، چنانكه بعضى كه مهريه را خيلى سنگين و بالا مى گيرند مى گويند مهر را كه داده و كه گرفته و حال آنكه يك دين شرعى و قانونى است. مهر به هر چيزى كه ارزش مالكيت داشته باشد اطلق مى شود البته به شرط آنكه بى حساب نباشد زيرا كه در اسلام مهر زياد نهى شده است. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:

«افضل نساء امتى اصبحهن وجها و اقلهن مهرا» [و سائل الشيعه ج 14 ص 78. ] بهترين زنان امت من كسانى هستند كه در عين داشتن زيباترين چهره كمترين مهر را دارند.

اگر اسلام ما را از سنگين كردن مهريه منع مى كند به اين دليل است كه بالا بردن مهريه باعث كدورت و دشمنى در خانواده ها مى شود.

اميرالمؤمنين على عليه السلام مى فرمايد:

«لا تغالوا بمهور النساء فتكون عداوه» [و سائل ج 15 ص 11. ] مهر زنان را از حد معمول بالاتر نبريد كه سبب پيدايش دشمنى خواهد شد. شايد بعضى كه مهر را خيلى سنگين مى گيرند به اين انگيره است كه مانعى سر راه شوهر بگذارند و از متلاشى شدن زندگى جلوگيرى كنند و حال آنكه تجربه نشان داده كه اينطور نيست و بايد روى درك يكديگر و احترام متقابل زوج انديشيد و در روزهاى نخستين زندگى آنها را به مسئله ى محبت و وحدت و تفاهم و گذشت ترغيب و تشويق نمود.

امام محمد باقر عليه السلام مى فرمود:

«من بركه المراه قله مهرها و من شومها كثره مهرها» [و سائل ج 15 ص 10. ] از بركت زن كمى مهر او و از شومى زن زيادى مهر است.

نقطه ى مقابل اشخاصى هستند كه مى خواهند اصلا مهرى در كار نباشد و يا بسيار ناچيز باشد و البته اينهم كار درستى نيست.

حضرت مولا على عليه السلام مى فرمود:

«انى لا كره ان يكون المهر اقل من عشره دراهم» [و سائل ج 15 ص 12. ] من كراهت دارم كه مهريه از ده درهم كمتر باشد.

پس در يك جمع بندى مهريه بايد باشد ولى متعارف و معمولى، زيرا مسابقه در ازدياد مهريه زندگى را بر جوانان سخت مى كند و مانعى سر راه ازدواج آنها مى گذارد.

عقيده بر اينست كه با آسان گرفتن امر ازدواج جوانان، آنها تشويق به تشكيل خانواده مى شوند و از بسيارى فسادها و آلودگيهاى اجتماعى درامان مى مانند.

مهريه ى فاطمه:

پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله و سلم كه خود اسوه ى حسنه ى امت است براى آنكه عملا به مردم بفهماند كه مهرهاى سنگين صلاح ملت نيست دختر عزيزش را با مهريه اى بسيار مختصر به عقد على بن ابيطالب عليه السلام درآورد. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم پس از كسب اجازه از فرزندش فاطمه عليهاالسلام به نزد على عليه السلام آمد و با لبى خندان فرمود:

«يا ابالحسن فهل معك شيى ازوجك به؟» يا ابالحسن آيا براى عروسى چيزى دارى؟ پاسخ داد: پدرم و مادرم فدايت شما از وضع من كاملا اطلاع داريد. تمام ثروت من عبارت است از يك شمشير، يك زره و يك شتر. فرمود: تو مرد جنگ و جهادى و بدون شمشير نمى توانى در راه خدا جهاد كنى، شمشير از لوازم و احتياجات تو است. شتر نيز از ضروريات زندگى تو محسوب مى شود. بايد به وسيله ى آن آبكشى كنى و وضع اقتصادى خودت و خانواده ات را تامين كنى و براى اهل و عيالت كسب روزى نمائى، و در مسافرت بارت را بر آن حمل نمائى، تنها چيزى كه مى توانى از آن صرف نظر كنى همان زره است منهم به تو سختگيرى نمى كنم و بهمان زره اكتفا مى نمايم. يا على اكنون كه كار بدينجا رسيد مى خواهى بشارتى به تو بدهم و رازى را برايت آشكار سازم؟ عرض كرد: آرى يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم پدر و مادرم فدايت، شما هميشه نيك خوى و خوشزبان بوده ايد. فرمود:

پيش از آنكه به نزد من بيايى جبرئيل نازل شد و گفت يا محمد: خدا ترا از بين مخلوقاتش برگزيده و به رسالت انتخاب كرد. على عليه السلام را برگزيد و برادر و وزير تو قرار داد. بايد دخترت فاطمه را به عقد على عليه السلام درآورى، زيرا كه ازدواج آنان در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده است.

«و تبشرها بغلامين زكيين، نجيبين، طاهرين، طيبين، خيرين، فاضلين فى الدنيا والآخره، يا ابالحسن فوالله ما عرج الملك من عندى حتى دققت الباب» [ بحار ج 43 ص 127. ] خداوند دو فرزند پاك، نجيب، طاهر، طيب، خوب و فاضل در دنيا و آخرت به آنان عطا خواهد فرمود. يا اباالحسن هنوز جبرئيل بالا نرفته بود كه تو درب منزل ما را به صدا درآوردى!

در اينكه زره حضرت على عليه السلام چه مقدار ارزش داشت و آنرا به چه مبلغى فروختند اختلاف است و در حديثى كه كلينى نقل مى كند على عليه السلام بدستور پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آنرا فروخت و از پول آن سه قلم جنس تهيه كرد:

1- يك دست لباس كتان 2- يك زره 3- يك پوست گوسفند بود كه شبها روى آن مى خوابيدند. [ فروع كافى ج 5 ص 378. ] ابن شهر آشوب پس از نقل چندين روايت درباره ى مقدار مهريه حضرت فاطمه عليهاالسلام روايتى را نفل مى كند كه:

«انه كان خمسماه درهم» «و هو اصح» [ مناقب ج 3 ص 351 ] مهريه آن حضرت پانصد درهم بوده و مى گويد اين قول اصح از اقوال ديگر است.

شخصى به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم عرض كرد ما مهريه ى فاطمه را در زمين دانستيم چه اندازه است، اما مهريه ى او در آسمان چقدر بوده؟ حضرت فرمود: «سل عما يعينك ودع ما لا يعينك» از آنچه به كارت مى آيد بپرس و آنچه را به كارت نيايد واگذار. آن شخص پافشارى كرد، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:

كان مهدها فى السماء خمس الارض فمن مشى عليها مبغضا لها و لولدها مشى عليها حراما الى ان تقوم الساعه» [ مناقب ج 3 ص 351. ] مهريه فاطمه عليهاالسلام در آسمان «خُمس زمين» يعنى يك پنجم زمين تعيين شده، راه رفتن و تصرف سهم فاطمه عليهاالسلام بر مبغضين و دشمنان آن حضرت و فرزندانش تا روز قيامت حرام است.

روايت جالبى از طريق اهل سنت در اين باره نقل شده كه فاطمه عليهاالسلام از پدرش رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم خواست تا مهريه ى او را شفاعت گنهكاران امت آن حضرت در روز قيامت قرار دهد و اين درخواست مورد قبول قرار گرفت!

«فنزل جبرئيل عليه السلام و معه بطاقه من حرير مكتوت فيها:

«جعل الله مهر فاطمه الزهراء شفاعه المذنبين من امه ابيها» [ اخبار الدول طبع بغداد ص 88. ] جبرئيل نازل شد و ورقه اى از حرير آورد و اين مهريه در آن نوشته شده بود و بدنبال آن آمده كه چون هنگام مرگ زهرا عليهاالسلام رسيد وصيت كرد آن ورقه را در كفنش روى سينه ى او بگذارند و فرموده چون روز قيامت محشور شوم اين ورقه را بدست گرفته و از گنهكاران امت پدرم شفاعت كنم.

جهيزيه:

از جمله سنن اسلامى موضوع جهيزيه است كه هر دختر از خانه ى پدر و مادر وسايل يك زندگى مستقل را به خانه ى شوهر مى برد كه در بعضى خانواده ها مرسوم است از همان سالهاى نخستين و دوران كودكى دختر، در تدارك اسباب و وسايل زندگى او بعنوان جهيزيه هستند. و چقدر خوبست كه تهيه جهيزيه براساس چشم و هم چشمى و رقابت با فاميل و ديگران نباشد و باعث آن نشود كه والدين دختر بالأجبار به حرام بيفتند.

همانطور كه در مسئله مهريه اشاره شد مهريه ى سنگين و جهيزيه ى بى حد و حساب سبب خوددارى جوانان از تشكيل خانواده و ازدياد روزافزون جوانان بى زن و دختران بى شوهر و در نتبجه كثرت و جرائم و جنايات جنسى خواهد شد.

همانطور كه دختر نبايد با انگيزه ى مهريه زياد شوهر كند پسر هم نبايد به منظور جهاز مفصل ازدواج نمايد و اگر جهاز عروس مقدارى نقصان داشت هرروز نبايد اسباب اذيت همسر را فراهم سازد و با سرزنشها و ايرادها بنيان زناشوئى را متزلزل گرداند.

جهيزيه ى حضرت زهرا:

در بحث مهريه گذشت كه اميرالمؤمنين على عليه السلام زره خود را مهريه حضرت زهرا عليهاالسلام قرار داد و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به على عليه السلام دستور داد تا آن را بفروشد و پولش را تقديم رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم نمايد. على عليه السلام هم اين كار را كرد و پول زره را كه در حدود پانصد درهم بود خدمت پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم آورد و در دامان آن حضرت ريخت.

على عليه السلام مى فرمايد: وقتى پولها را در دامان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ريختم «فلم يسالنى كم هى و لا انا اخبرته» نه پيغمبر از من پرسيد كه اين پولها چقدر است و نه من به او چيزى در اين باره گفتم، دراين وقت يك مشت از آن پولها را به بلال داد و گفت:

«ابتع لفاطمه طيبا» براى فاطمه عطرى خريدارى كن و دو مشت ديگر هم از آن پولها برداشت و به ديگرى داد تا اسباب خانه و لوازم زندگى و لباس و به اصطلاح جهيزيه اى براى زهرا سلام الله عليها تهيه كند.

عمار بن ياسر با عده اى از اصحاب بدين منظور به بازار رفتند و آنچه را كه تهيه كردند عبارت بود از:

1- يك قواره پيراهن به هفت درهم 2- يك عدد روسرى بزرگ به چهار درهم 3- يك حوله ى سياه خيبرى 4- يك تخت خواب كه با برگ درخت خرما بافته شده بود.

5- دو عدد تشك كتانى از «كتانهاى مصر» كه درون يكى از آنها از ليف خرما و درون ديگرى از پشم گوسفند پر شده بود.

6- چهار عدد بالش از پوست ميش «از پوستهاى طائف» مكه كه از گياه خوشبوئى بنام «أذخر» پر شده بود.

7- يك تخته پرده ى پشمى.

8- يك قطعه حصير.

9- يك عدد دست آس براى آرد كردن جو و گندم.

10- يك طشت مسى براى لباسشوئى.

11- يك عدد مشك چرمى براى آبكشى.

12- يك باديه ى بزرگ براى دوشيدن شير.

13- يك ظرف چرمى براى آب.

14- يك آفتابه ى گلى لعابى شده.

15- يك سبوى گلى سبز.

16- دو عدد كوزه ى سفالين.

17- يك قطعه پوست چرمى براى فرش.

18- يك چادر از پارچه هاى بافت قطر.

كسانى كه براى خريد جهيزيه به بازار رفته بودند اشيا، فوق را برداشته به خانه ى پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم آوردند و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم يك يك آنها را برمى داشت و پشت و روى آن را مى ديد و مى گفت:

«بارك الله لاهل البيت» [ بحار الانوار ج 43 ص 94، مناقب ج 3 ص 352 ] خدا براى اهل بيت مبارك كند.

اكنون ببينيم على بن ابيطالب عليه السلام از اثاث خانه براى زندگى با زهراء عليهاالسلام چه وسائلى را تهيه كرد.

«وكان من تجهيز على داره انتشار رمل لين و نصب خشبه من حائط للثياب، و بسط اهات كبش و مخده ليف» [ بحار ج 43 ص 114. ] ابتدا مقدارى شن نرم «ماسه» كف اطاف پهن كرد و چوبى هم تهيه نمود و يك سر آن را به اين طرف ديوار و سر ديگرش را به آن طرف ديوار نصب نمود تا لباسهاى خود را روى آن بيندازد و يك پوست گوسفند هم كف اطاق انداخت و يك بالش نيز كه داخلش را از ليف خرما پر كرده بودند در اطاق نهاد.

جشن ازدواج:

قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم:

«ان من سنن المرسلين الاطعام عند التزويج» [و سائل الشيعه ج 14 ص 65. ] رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: از جمله سنن پيامبران وليمه دادن و اطعام براى ازدواج است.

يكى از سفارشان معصومين عليهم السلام درباره ى ازدواج دادن طعام و وليمه است كه به احتمال زياد براى رسميت بخشيدن به امر ازدواج مى باشد. البته به شرط آنكه تكلف آور و باعث زحمت نباشد و بهمين علت رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم وليمه عروسى را دربار اول مستحب و سنت مرتبه دوم براى كرامت و بزرگوارى و بار سوم را نشانه ى تظاهر و خودنمائى مى دانند.

«الوليمه اول يوم حق، والثانى معروف، و ما زاد رياء وسمعه» [و سائل الشيعه ج 14 ص 65. ] نكته اى كه بيش از هر چيز در مجالس جشن و عروسيها بايد بدان توجه شود اين است كه جشن ازدواج در عين حالى كه بايد همراه با شادى و سرور باشد اما مبادا شياطين جنى و انسى در آن دخالت كنند و مجالس عروسى و جشنهاى ازدواج را به يك كانون فساد و فحشاء و جنگ با خدا تبديل كنند و خدا را از ياد ببرند و حال آنكه جشن ازدواج به تعبيرى ديگر جشن شكرگزارى از نعمات پروردگار است. بنابراين عروس و داماد و خانواده هاى آنها بيش از گذشته بياد خدا باشند و خداوند تبارك و تعالى را به اين نعمت وصلت و پيوند زناشوئى سپاسگزارى كنند.

به همين مناسبت است كه در روايات وارد شده عروس و داماد وضو بگيرند دو ركعت نماز بخوانند و خداى را بر اين نعمت عظمى كه براى آنها فراهم آورده شكر كنند تا انشاءالله سنگ اول ساختمان زندگى با ياد و ذكر خدا بنيان شود و ثمره اين زندگى نيز مورد رضاى خداند تبارك و تعالى قرار گيرد.

عروسى فاطمه:

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به على عليه السلام فرمود: «ادع الناس» قال على عليه السلام:

جئت الى الناس فقلت اجيبوا الوليمه، فاقبلوا» مردم را دعوت به عروسن كن، على عليه السلام مى فرمايد من هم نزد مردم رفتم و آنها را به وليمه عروسى دعوت كردم آنها هم قبول كردند. اسباب پذيرائى توسط جمعى از اصحاب و شخص پيامبر تهيه شد چرا كه پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمود: در عروسى بايد وليمه داده شود، من دوست دارم امتم در عروسى ها وليمه بدهند.

سعد كه در مجلس حاضر بود عرض كرد من يك گوسفند براى جشن شما تقديم مى كنم.

گروهى ديگر از اصحاب نيز در حدود توانائى خودشان كمك كردند رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به بلال فرمود: يك گوسفند بياور و به على عليه السلام فرمود: حيوانى ذبح كن و ده درهم پول به او داد و فرمود: قدرى روغن و خرما و كشك تهيه كن. نان هم تهيه نمودند.

چون جمعيت مدعوين زياد بود و وسائل پذيرائى نداشتند پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم دستور داد مهمانان جشن، ده نفر ده نفر داخل شوند و غذا ميل كنند. در آن جشن تاريخى عباس و حمزه عموهاى پيغمبر و على بى ابيطالب عليه السلام و برادرش عقيل از مهمانان پذيرائى مى نمودند.

سفره اى گستردند و اصحاب ده نفر ده نفر داخل مى شدند. رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم با دست مبارك غذا مى كشيد و نزد مهمانان مى نهادند وقتى سير مى شدند بيرون مى رفتند و ده نفر ديگر داخل مى شدند. بدين منوال گروه كثيرى غذا خوردند و به بركت دست رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم همه سير شدند. سپس دستور دادند بقيه ى غذاها را به خانه ى فقرا و بيچارگانى كه از حضور در مجلس وليمه معذور بودند ببرند. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دستور دادند يك ظرف غذا هم براى فاطمه و على عليه السلام كنار بگذارند و فرمود: «هذا الفاطمه و بعلها» [ بحار الانوار ج 43، ص 132. ]

فاطمه به خانه ى على مى رود:

مدعوين به گرمى پذيرائى شدند و مراسم وليمه پايان يافت و وقت آن رسيد كه فاطمه عليهاالسلام را مشايعت كنند تا به خانه ى شوهر برود.

زنان پيغمبر فاطمه را زينت كردند، عطر و بوى خوش بر او پاشيدند. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم على عليهاالسلام را احضار كرد و در جانب راست خود نشانيد، فاطمه عليهاالسلام را نيز در طرف چپ نشانيد، سپس عروس و داماد را به سينه ى خودش چسبانيد، پيشانى هر دو را بوسه داد، دست نوعروس را گرفت و در دست داماد گذاشت و به او فرمود:

فاطمه همسر خوبى است و به فاطمه عليهاالسلام فرمود: على عليه السلام شوهر خوبى است و در حق آنها دعا كرده و چنين گفت:

«اللهم انهما منى وانا منهما، اللهم كما اذهب عنى الرجس و طهرتنى تطهيرا فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا»

/ 8