دفع اشكال به اين است كه بگوييم: حق آن است كه صوَر علميه جزئيّه، مادى نيستند، بلكه از سنخ مجردات مثالى اند كه در آن آثار ماده از قبيل ابعاد و رنگها و اشكال هست، بدون خود مادّه. و انطباع (و دخول) از احكام ماده است و در مجردات راه ندارد.
فلاسفه، عوالم امكان را به سه عالم عقل و عالم مثال و عالم ماده تقسيم كرده. عالم مثال كه خود به مثال اكبر و اصغر تقسيم مى شود، عالَمى است كه موجوداتش همه مجرد از ماده اند، لكن آثار ماده مانند بُعد و رنگ و مقدار و شكل را دارند.
عالم مثال اكبر كه آن را عالم خيال منفصل هم مى گويند، عالمى است كه از نظر رتبه بر عالم مادّه تقدم دارد و موجودات مادى به وجودى كاملتر بدون آنكه ماده داشته باشند ولى با آثار ماده مانند رنگ و شكل و مقدار در آن عالم هستند.
عالم مثال اصغر كه او را عالم خيال متصّل يا قوهّ خياليّه مى نامند، مرتبه اى از نفس ماست كه در آن صور موجودات خارجى به صورت تجردى ولى همراه با آثار مادى موجود مى شوند. اينكه در عالم خيال، شخصى را كه ساليانى پيش مرده و از بين رفته است، با همان شكل و رنگ، حجم مى بينيم، اين نمودى از عالم مثال اصغر است كه صور اشياء مادى با وجود تجرّدى همراه با آثار مادى، در آن موجود مى شوند.