نقد برهان ناپذیری

عسکری سلیمانی امیری

نسخه متنی -صفحه : 219/ 106
نمايش فراداده

اثبات شدني نيستند و چون وجود خدا از سنخ اموري است كه فراتر از عالم طبيعت است نمي ‏توان آن را اثبات كرد.(1)

اما در امور مادي چه ويژگيي نهفته است كه اثبات وجود آن‏ها را ممكن مي ‏سازد كه آن ويژگي در امور غير مادي نيست؟! اثبات امور محسوس در گرو اصل امتناع تناقض است؛ يعني مي ‏گوييم به دليل اينكه تناقض ممتنع است، امر حسي وجود دارد.

بنابراين، انكار هر امري كه مستلزم تناقض باشد مردود است، لذا وجود آن امر ثابت مي ‏شود. عدم پذيرش اصل امتناع تناقض در يك مورد موجب مي ‏شود در همه موارد اصل امتناع تناقض مخدوش باشد. بنابراين، بايد گفت كساني كه در صدد اثبات وجود مجردات و از جمله اثبات وجود خدا هستند، درواقع، مدعي ‏اند كه ردّ استدلال مستلزم پذيرش تناقض است و اگر كسي در برابر اين گروه قرار گيرد بايد اثبات كند كه با نفي وجود مجردات به تناقض‏گويي گرفتار نمي ‏شود. به عبارت ديگر، ممكن است شخصي با صرفِ احساسْ امورِ محسوس را موجود بداند، ولي موجود دانستن امر محسوس مبتني بر اصول عقلاني است؛ يعني اگر در مقابل او واژه «چرا» قرار دهيم و بپرسيم: «چرا فلان امرِ محسوس موجود است»، در پاسخ چاره‏اي ندارد جز اين كه به اصولي تمسك كند كه صرفاً عقلاني هستند، مانند اصل عليّت، اصل هوهويّت و اصل امتناع تناقض و همان طور كه اين امور پشتوانه امور محسوس اند، پشتوانه هر قضيه ديگري نيز قرار مي ‏گيرند، پس بايد آن را هم پذيرفت، لذا اگر با اين اصول وجود خدا اثبات شود بايد پذيرفت و گرنه هيچ قضيه‏اي را نبايد پذيرفت.

اصل تحقيق‏پذيري و وجود خدا (حس‏گرايي ِ افراطي )

بنابر اين نظريه اساساً گزاره‏هاي غير حسي بي ‏معنا هستند، نه اين كه معنادار ولي كاذب باشند پلانتينجا اين نظريه را چنين گزارش مي ‏كند:

يك جمله در صورتي معنا دارد يا لفظاً معنادار مي ‏شود كه به نحو تجربي مورد تحقيق

1. همان، ص 6 - 7.