همچنين براي ما مهم نيست كه مثلاً مفهوم وحدت و شيرين چه تفاوتي با هم دارند، هر چند اين تفاوتها و ردهبندي تصورات و مفاهيم در جاي خود اهميت دارند.
ب) هر يك از مفاهيم و تصورات از آن جهت كه تصور و مفهوماند، حاكي از چيزي هستند كه آن رامحكي مي گوييم. مفهوم و تصور همانند آينهاي است كه صورتي در آن نمايان مي شود، مثلاً مفهوم اكسيژن و خرگوش فقط حاكي از چيزي است كه اكسيژن و خرگوش است نه اين كه حاكي از اكسيژن موجود و خرگوش موجود باشد. اگر عالَم و جهان نابود شود و هيچ اكسيژني و خرگوشي در خارج يافت نشود باز مفهوم اكسيژن و خرگوش حكايت از محكي خودشان دارند.
ج) گوناگوني مفاهيم لزوماً به معناي تباين مفهومي آنها نيست، زيرا ممكن است دو مفهوم متمايزْ، متباين نيز باشند، مانند مفهوم «سفيد» و «شيرين» و يا متباين نباشند، بلكه مثلاً يك مفهوم متضمن يك يا چند مفهوم ديگر باشد، مانند مفهوم «مثلث» كه متضمن هر يك از مفاهيم «سه»، «ضلع» و «بسته» است.
د) بنابراين، مي توانيم بگوييم كه هر شخصي ، n مفهوم در ذهن دارد. اگر كسي يك مفهوم در ذهن داشته باشد، آن گاه n=1 و اگر دو مفهوم در ذهن داشته باشد، n=2 و هكذا. مرادمان از واحد بودن مفهومي آن است كه هر مفهومي حداقل به ازاي يك واژه قرار گيرد و انسان از اين واژه به آن مفهوم منتقل شود. بنابراين، تركيب دو واژهاي كه هر كدام دالّ بر مفهومي هستند خود دالّ بر مفهوم سومي است، مانند «نابينا» يا «حيوانِ ناطق».
الف) انسان همانند تصورات، قضايايي نيز در ذهن خود دارد، خواه آنها را باور داشته باشد يا نه، خواه صادق باشند يا كاذب.
ب) قضايا يا مركباند يا بسيط. قضاياي مركب از قضاياي بسيط تركيب مي شوند. قضاياي بسيط قضايايي هستند كه حداقل از دو تصور تأليف مي يابند و مفاد آنها اتحاد و بلكه وحدت آن دو تصور است. قضاياي بسيطه را حمليه خوانند و هر يك از دو تصور را موضوع و محمول نامند. ممكن است هر يك از موضوع و محمول از چند تصور تركيب شده باشد، مانند «انسان حيوانِ ناطق است» كه محمول در اينجا مركب از «حيوان» و «ناطق» است.
ج) هر شخص قادر است مفهومي را به مفهوم ديگر نسبت دهد؛ يعني مي تواند هر يك از n مفهوم را بر ديگري حمل و يا سلب كند. اگر مفهومي را بر مفهومي حمل كند قضيه موجبه توليد مي شود واگر مفهومي را از مفهوم ديگر سلب كند، قضيه سالبه توليد مي شود.
د) مي توان يك مفهوم را بر خودش حمل و يا سلب كرد.
ه' ) بنابراين، مي توان گفت كه هر كسي مي تواند با n مفهوم، 2n2 قضيه بسازد يا با 2n2 قضيه مواجه باشد، زيرا اگر شخصي يك مفهوم داشته باشد، براي او ممكن است كه دو قضيه بسازد؛ يعني آن مفهوم را بر خودش حمل يا سلب كند: 2 = 12 ضربدر 2 اگر دو مفهوم داشته باشد در توان او هست كه هشت قضيه بسازد: 8 = 22 ضربدر 2، زيرا اگر مفهوم A و B را داشته باشد مي تواند بگويد:
(1) A ، A است؛
(2) A ، A نيست؛
(3) B ، B است؛
(4) B ، B نيست؛
(5) A ، B است؛
(6) A ، B نيست؛