نفس‏الامر و محكي قضايا - نقد برهان ناپذیری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقد برهان ناپذیری - نسخه متنی

عسکری سلیمانی امیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(7) B ، A است؛

(8) B ، A نيست.

و اگر سه مفهوم داشته باشد با هيجده قضيه روبه‏رو مي ‏شود و هكذا.

و) ما اگر يك مفهوم داشته باشيم فقط با 2n2 قضيه مواجه‏ايم، اما اگر دو يا چند مفهوم داشته باشيم با بيش‏تر از 2n2 قضيه مواجه‏ايم؛ مثلاً با داشتن مفهوم A و B، علاوه بر هشت قضيه گذشته، با اين قضايا نيز روبه‏رو هستيم:

(9) "AB" ، "AB" است؛

(10) "AB" ، "AB" نيست؛

(11) "AB" ، "A" است؛

(12) "AB" ، "A" نيست؛

(13) "AB" ، "B" است؛

(14) "AB" ، "B" نيست؛

(15) "A" ، "AB" است؛

(16) "A" ، "AB" نيست؛

(17) "B" ، "AB" است؛

(18) "B" ، "AB" نيست.

اگر سه مفهوم A، B و C داشته باشيم از مفهومِ "ABC" با خودش و با هر يك از A، B و C مي ‏توان قضيه ساخت. هكذا اگر n مفهوم داشته باشيم.

البته در برخي موارد دو مفهوم مركب، مانند «نابينا» تركيب قضيه‏اي نمي ‏سازند. تعداد قضاياي مازاد بر 2n2 را با m نشان مي ‏دهيم و چون هميشه بيش‏تر از يك مفهوم در ذهن داريم، بنابراين، مي ‏توان گفت كه هر كسي همواره با (2n2 بعلاوه m) قضيه حمليه روبه‏رو است.

ز) (2n2 بعلاوه m) قضيه در ذهن هيچ انساني فعليت ندارد، زيرا در ذهن افراد هميشه n مفهوم بالفعل حاضر نيست تا به وسيله تركيبي از آن‏ها (2n2 بعلاوه m) را بسازند، بنابراين، صرفاً در توان بشر هست كه با (2n2 بعلاوه m) قضيه بالفعل روبه‏رو شود، پس مي ‏توان گفت (2n2 بعلاوه m) قضيه بالقوه در ذهن هر كسي موجود است.

ح) در ميان (2n2 بعلاوه m) قضيه، n قضيه حمل شي ‏ء بر نفس است و n قضيه سلب شي ‏ء از نفس است، زيرا هر يك از n تصور را مي ‏توان بر خودش حمل يا سلب كرد.

ط) در ميان (2n2 بعلاوه m) قضيه، 4n قضيه داريم كه هر يك از n مفهوم بر نقيض خود و يا هر يك از نقيض n مفهوم بر خود آن مفهوم حمل يا سلب مي ‏شود؛ مثلاً اگر دو مفهوم «انسان» و غير «انسان» داشته باشيم از اين دو، چهار قضيه استخراج مي ‏شود كه موضوع و محمول آن‏ها نقيض هم هستند:

(1) انسان غير انسان است؛

(2) انسان غير انسان نيست؛

(3) غير انسان، انسان است؛

(4) غير انسان انسان نيست.

نفس‏الامر و محكي قضايا

همان‏طور كه هر مفهوم و تصوري از يك محكي حكايت مي ‏كند هر قضيه‏اي نيز چنين است. بنابر اين، ذهن ظرف قضايا است، همان‏طور كه ظرف تصورات است، ولي محكي هر قضيه‏اي ظرفي است كه قضيه از آن حكايت مي ‏كند، بنابراين، محكي قضايا نسبت به خود قضايا خارج به حساب مي ‏آيد، و اگر ممكن است قضيه‏اي ناظر به ذهن

/ 219