3 - آيا اسم خاص داراي معنا است؟ - نقد برهان ناپذیری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقد برهان ناپذیری - نسخه متنی

عسکری سلیمانی امیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آگاهي دارند. ثالثاً، همين آگاهي در اثر شنيدن لفظ كافي است كه اين عده اين لفظ را براي همين مسمّا به كار ببرند، مثلاً اين عده مي ‏توانند بگويند «هوشنگ كيست؟» در اين جمله لفظ هوشنگ بر همان مسمايي دلالت مي ‏كند كه شخص قراردادكننده، آن لفظ را بر آن مسمّا نهاده است. بنابراين، اگر لفظ هوشنگ بر فرد معيني از طبيعت انساني وضع شده باشد، تنها بر همين فرد از طبيعت اطلاق مي ‏شود. لذا اگر اين فرد خاص از طبيعت بعد از وجود به عللي هويّت انساني ‏اش را از دست بدهد، ديگر لفظ بر هويّت مبدَّل شده دلالت ندارد.

فرض كنيد چنگيز در اثر سفّاكي خوك تمام عياري مي ‏شد، در اين صورت، لفظ چنگيز بر آن شخص قبل از مسخ شدن دلالت مي ‏كند و بر مسخ شده دلالت ندارد و اگر اين لفظ براي مسخ شده به كار رود مجازي بيش نخواهد بود. اگر لفظ در اثر تكرار استعمال بر مسخ شده دلالت كند، در اين صورت، دلالت آن بر مسما با وضع دوم و به صورت وضع تعيّني است، نه وضع تعييني . مادامي كه وضع دوم براي لفظ رخ ندهد، آن لفظ بر شخص معيّن، يعني بر ذات چنگيزِ قبل از مسخ شدن دلالت مي ‏كند و اگر بپرسند «چنگيز كيست» مي ‏توانيم بگوييم «چنگيز كسي است كه به خوك تبديل شد» و وصف «به خوك تبديل شدن» دخالتي در مسمّاي لفظ ندارد. در پاسخ «چنگيز كيست؟» هم نمي ‏توان گفت كه «چنگيز اين خوك است».

بنابراين، در اسامي خاص لفظ در عالَم مقال خاص بر ذات معيني وضع مي ‏شود و اين مسمّا در حين وضع داراي اوصافي است كه به هنگام وضع بعضي از اين اوصاف مورد توجه قرار مي ‏گيرد و به همين منظور لفظ را براي صاحب آن اوصاف وضع مي ‏كنند نه اين كه وصف داخل در مسمّاي لفظ باشد. نتيجه اين كه لازم نيست در وضع اسامي خاص مسمّاي لفظ در حين وضع كردن به نحوي از انحا مشهود عيني باشد و مشار اليه قرار گيرد، بلكه مي ‏توان ذات معيّني را كه هنوز موجود نيست با وصفي توصيف كرد. اين قبيل توصيفات مي ‏توانند راهي به سوي آن ذات معيّن باشند، در اين صورت، لفظ را بر آن ذات وضع مي ‏كنند.

علت تقييد به عالم مقال خاص هم آن است كه شما ممكن است مثلاً اسم خاصي را روي اسبي بگذاريد، در اين صورت، اين اسم بر آن اسبِ خاص دلالت مي ‏كند نه بر چيز ديگري . بنابراين، مسمّا هم در اسم خاص و هم در اسم عام مي ‏بايست به نحوي تعقّل شود، در اين صورت، لفظ يا براي همان مسمّاي ذهني وضع مي ‏شود (مسماي ذهني يا صورت ذهني به صورت طبيعي بر شي ‏ء خارجي دلالت مي ‏كند) و يا اين كه از ابتدا به وسيله مسمّاي ذهني بر مسمّاي خارجي وضع مي ‏شود؛ مثلاً انسان كه اسم عام است يا به وسيله صورت ذهني براي طبيعت مشترك بين همه انسان‏ها وضع شده است و يا براي خود آن صورت ذهني ، تا بر طبيعت خارجي انسان دلالت كند.

هم‏چنين لفظ «هوشنگ» يا براي آن ذات معين خارجي كه به نحوي از انحا تعقل شده، وضع شده است و يا براي آن صورت تعقل شده معين كه دلالت بر ذات معيّن خارجي دارد. اگر بخواهيم دقيق‏تر بگوييم بايد بگوييم كه لفظ براي طبيعت معنا وضع مي ‏شود؛ مثلاً لفظ انسان، صرف نظر از وجود خارجي و يا حتي وجود ذهني آن براي طبيعت انسان وضع شده است. اين لفظ براي مصداق خارجي انسان وضع نشده تا حمل وجود بر آن توتولوژيك و همان گويي و سلب وجود از آن خود متناقض باشد، كما اين كه براي صورت ذهني انسان هم وضع نشده تا بر انسان خارجي دلالت نكند. پس شيئي را معنا مي ‏نامند كه لفظ به ازاي آن قرار داده مي ‏شود، خواه صورت ذهني باشد صرف نظر از وجود ذهني آن، خواه طبيعت و شي ‏ء خارجي باشد صرف نظر از وجود خارجي آن. از اين رو، هر اسمي و از جمله اسماي خاص و اعلام و بلكه هر كلمه و واژه‏اي كه براي دلالت كردن وضع شده‏اند، طبق اين اصطلاح داراي «معنا» هستند.

3 - آيا اسم خاص داراي معنا است؟

بعد از توضيح در چگونگي وضع الفاظ، به خصوص وضع اسامي عام و خاص، اين بحث را آغاز مي ‏كنيم كه آيا اسامي خاص و اعلام داراي معنا هستند يا نه؟

گاهي ادعا مي ‏شود كه اسامي خاص و اعلام، بر خلاف اسامي عام كه دالّ بر معنا و مفهوم‏اند، داراي

/ 219