امتناع اثبات وجود از غير راه تجربه - نقد برهان ناپذیری نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
چرا وجود دريافت شده از راه قواي حسي را يقيني مي دانيم؟ آيا جز اين است كه اگر هنوز هم فكر كنيم آنچه دريافت شده، دريافت نشده است، مستلزم تناقض شدهايم؟ پس پشتوانه يقيني بودن دريافتهاي حسي ، اصل امتناع تناقض است. حال اگر بتوان با اصل امتناع تناقض و حتي بدون دريافتهاي حسي مطلبي را به اثبات رساند بايد آن را به همان قوّت پذيرفت و بنابراين، معلوم مي شود راه اثبات چيزي منحصر به دريافتهاي حسي و يا از طريق دريافت هاي حسي و توجيه آنها نيست.
ثالثاً، ادعاي انحصار اثبات چيزي به يكي از دو راه فوق، خودش مبتني بر اين يكي از دو راه نيست و در نتيجه الزامي بر قبول آن نداريم، پس مي توان امكان اثبات وجود خدا را از راه مفهوم (برهان وجود شناختي ) و يا از راه براهين صديقين پذيرفت، مادام كه مانعي سدّ راه اين براهين نشود. از همين جا مي توان حدس زد كه كلام كانت جاي مناقشه دارد، آنجا كه بعد از انكار وجود محمولي ، در نقد برهان وجود شناختي مي گويد:
اگر مابخواهيم وجود را تنها از راه مقوله ناب بينديشيم، در اين حال جاي شگفتي نيست كه ما هيچگونه نشانهاي به دست نمي توانيم داد تا وجود از امكان محض شناخته شود. وجودي كه بيروناز ميدان حس باشد هر چند نمي تواند مطلقاً ناممكن اعلام گردد، ولي با اين همه توجيهي برايش نداريم.(1)
كانت كه خود در شمار فيلسوفان عقل گرا قرار دارد، در اينجا متأثر از هيوم است، ولي به كلي عقلگرايي را فراموش نكرده است، لذا از طرفي امكان وجود را بيرون از حس نفي نمي كند و از طرف ديگر، با تأثّر از حسيّون نمي تواند وجود چيزي را بيرون از ميدان حسّ بپذيرد. ولي همانطور كه در نقد نظريه اُكامي گفتهايم علت پذيرش وجود حسّي چه چيز مي تواند باشد؟ مگر جز اين است كه وجودهاي حسّي با دستگاههاي حسّي ما در ارتباطاند و دستگاههاي حسي ما از آنها متأثر مي شوند و تا چيزي نباشد كه دستگاههاي حسي از آنها متأثر شوند نمي توان اين تأثرات را توجيه كرد. حال اگر اين تأثرات و دريافت شدهها را با آن كه دريافت شدهاند، دريافت نشده بينگاريم، دچار تناقض شدهايم و به دليل امتناع تناقض نمي توان اصل وجود محسوسات را منكر شد، اما اين كه نحوه وجود محسوسات چگونه است، امر ديگري است. حال اگر برهاني بر وجود چيزي بدون توسّل به تجربه اقامه شود كه انكار آن مستلزم تناقض باشد بايد وجود آن را نيز بپذيريم، زيرا پذيرش محسوسات هم به سبب اصل امتناع تناقض بوده است.
امتناع اثبات وجود از غير راه تجربه
گاه گفته مي شود: وجود هيچ چيز را نمي توان از راه استدلال و برهان به اثبات رساند. در نتيجه، وجود خدا را نيز نمي توان اثبات كرد؛ به عبارت ديگر، قضيه «Xموجود است» را نمي توان با دو مقدمه اثبات كرد، خواه X مجرد باشد يا مادي ، جوهر باشد يا عرض، خدا باشد يا غير خدا. آري ، با تجربه مي توان از وجود چيزي