بيرون از حصار تحليلي و تأليفي - نقد برهان ناپذیری نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
به نظر مي رسد كساني كه نفي وجود محمولي را از كانت پذيرفتهاند در صدد تفسيري از جملات وجودي بر آمده و گفتهاند كه وجود سور قضيه است. شايد اين گروه از دو اعتقاد به ظاهر متناقض كانت به اين نكته رسيده باشند، زيرا كانت از يك سو، قضيه تأليفي را قضيهاي مي داند كه محمول چيزي را بر موضوع مي افزايد و از سوي ديگر، معتقد است كه وجود چيزي بر موضوع نمي افزايد، زيرا وجود «وضعِ شي ء» است و روشن است كه در قضاياي تأليفي طبق قاعده فرعيه و يا قاعدهاي شبيه آن - ابتدا بايد موضوع وضع و قرار داده شود، سپس محمولي بر آن افزوده گردد. اگر وجودْ محمولِ واقعي باشد، پس بايد موضوع آن در رتبه سابق موجود باشد و لازمه آن اين است كه يك شي ء دو وجود داشته باشد.
البته اين تقرير معناي محصّلي ندارد، زيرا اگر هليات بسيطه و قضاياي وجودي شبه قضيه و يك جمله ناقص باشند، بايد پذيرفت كه انتظار افاده جمله تام از آنها بي معنا است، در حالي كه هليات بسيطه مانند تحليلي ها مفيد معناي تام هستند.
به هر حال، چه اين تقرير از كلام كانت درست باشد، چه نباشد، مسلم اين است كه كانت وجود را يك محمول واقعي نمي داند، گر چه ممكن است وجودْ محمول منطقي باشد. و مقصود وي با توجه به مثالِ صدتالر روشن است. كانت از محمول نبودن وجود نامعتبر بودن براهين وجودي را نتيجه مي گيرد كه اين بخش از كلام كانت را پس از اين بررسي خواهيم كرد. بنابراين، مهم بررسي اين نظريه است كه آيا وجود محمولي واقعي است يا نه؟
بيرون از حصار تحليلي و تأليفي
به نظر مي رسد كانت آنجا كه قضايا را به تحليلي و تأليفي تقسيم مي كند، قضاياي حمليه را محدود به اين دو قسم كرده است، ولي فرض قسم سوم حصر اين تقسيم را متزلزل مي سازد. بديهي است كه تقسيم در صورتي