امروزه مشكل لفظ جلاله در ميان فيلسوفان تحليلي در دو جنبه مطرح است: يكي چگونگي وضع اوليه لفظ جلاله بر ذات خداوند و ديگري چگونگي به كارگيري لفظ جلاله در ميان انسانها و چگونگي اطلاع يافتن از طريق لفظ بر مسمّا. بحث در جنبه دوم، همان طور كه گفتيم چندان مشكل نيست. همين كه شخص اسم خاص را بر مسمايي اطلاق كرد، آگاهان به زبان در مي يابند كه اين لفظ بر مسمايي خاص اطلاق شده است و با اطلاعات ديگري كشف مي كنند كه آن شخص چه كسي است. به اين مثال توجه كنيد: «حميد استيلي ايراني است». آگاهان به زبان فارسي وقتي اين جمله را بشنوند مي فهمند كه واژه «حميد استيلي » اسم خاص است و بر ذات معيّني دلالت دارد، ولي ممكن است او را نشناسند و ما مي توانيم با توصيفي او را معرّفي كنيم، مثلاً بگوييم: «حميد استيلي كسي است كه زننده اولين گل تيم ملي ايران به تيم ملي آمريكا در جام جهاني فرانسه در سال 1998 است». همين بيان را در مورد لفظ جلاله و شناخت ذات خداوند مي توان گفت. رحمان و رحيم دانستن خداوند