پيشفرضهاي استدلال كانت - نقد برهان ناپذیری نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
يك تناقض دروني است. ولي در اينجا جز همان گويي محض كاري صورت نگرفته است. هر چيزي را مي توانيم به منزله محمولي منطقي درآوريم، حتي خود موضوع مي تواند عيناً محمول خويش قرار داده شود، ولي محمول واقعي عبارت است از تعيّن يك شي ء و تعيّن عبارت است از محمولي كه به مفهوم موضوع افزوده شده و آن را بزرگتر سازد، نه اين كه در خود مفهوم موضوع گنجانيده شده باشد. وجود اصلاً محمول واقعي نيست؛ يعني مفهومي نيست كه بتواند به مفهوم يك شي ء افزوده شود. وجود صرفاً عبارت است از وضع يك شي يا پارهاي تعينهاي في نفسه در آن. «اينك اگر من موضوع (خداوند) را با همه محمولهاي آن به طور يك جا در نظر بگيرم و بگويم: «خدا هست» يا «خدايي وجود دارد»، در اين حال، هيچ محمول تازهاي را بر مفهوم خداوند نيفزودهام، بلكه تنها موضوع را في نفسه با همه محمولهايش در برابر مفهوم آن به طور يك جا وضع كردهام. پس امر واقعي هيچ بيشتري از امر صرفاً ممكن در بر ندارد. صد تالر واقعي پشيزي از صدتالر ممكن در خود نمي گنجاند. پس با تصور برترين واقعيت باز اين پرسش روا است كه آيا اين هستي وجود دارد يا ندارد؟ اگر ما بخواهيم وجود را تنها مقولهاي ناب در نظر بگيريم، در اين صورت، اگر هيچ نشانهاي از او به دست ندهيم كه از امكان محض شناخته شود، جاي شگفتي نيست. وجودي كه بيرون از ميدان حس باشد، هر چند نمي تواند مطلقاً ناممكن اعلام شود، ولي با اين همه، توجيهي برايش نداريم.
پيشفرضهاي استدلال كانت
به نظر مي رسد كه در استدلال كانت امور ذيل پذيرفته شده است:
1 - اثبات عبارت است از حمل چيزي بر موضوعي .
2 - قضاياي تأليفي قضايايي هستند كه چيزي را بر موضوع مي افزايند.
3 - قضاياي تحليلي قضايايي هستند كه چيزي را بر موضوع نمي افزايند.
4 - براي اثبات امري بايد از قضاياي تأليفي استفاده شود نه از قضاياي تحليلي .