مقدار شرّ اخلاقي ‏ - نقد برهان ناپذیری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقد برهان ناپذیری - نسخه متنی

عسکری سلیمانی امیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كه گفتيم هر شخصي در يكي از جهان‏هاي ممكن فقط كار خوب انجام مي ‏دهد. بنابراين، فرض جهان ممكني كه همه انسان‏ها در آن فقط كار خوب انجام دهند و هيچ شرّي از آن‏ها صادر نشود، ممكن است، ولي بايد توجه داشت كه چنين جهان ممكني همان‏طور كه وابسته به آفرينش خدا است، وابسته به انتخاب و اراده آزاد انسان‏ها نيز هست؛ يعني اگر همه انسان‏ها در انتخابشان خير را برگزينند، در اين صورت، چنين جهاني محقق مي ‏شود، اما اگر به جاي آن حداقل يك شخص شرّ را برگزيند جهاني كه حاوي شرّ نباشد موجود نمي ‏شود، بلكه فعليت آن ممتنع است؛ زيرا علت تامّه آن تحقق نيافته است. برعكس، جهاني محقق مي ‏شود كه شرّ در آن وجود دارد، زيرا علت تامه آن فعليّت يافته است. بنابراين، در فرض مذكور، يعني در فرض انتخاب شرّ به وسيله يك شخص خدا بر آفرينش جهاني كه در آن هيچ شرّي نباشد و انسان‏ها مختار باشند، قادر نيست و اين عدم قدرت به دليل ممتنع بودن چنين جهان مفروضي است نه به دليل قدرت نداشتن خداوند. به عبارت ديگر، جهاني كه در آن هيچ شرّي نباشد في حدّ ذاته ممكن‏الوجود است و هر ممكن‏الوجودي با وجود علت تامّه‏اش واجب‏الوجود بالغير و با نبود آن، ممتنع‏الوجود بالغير است و قدرت هميشه بر ممكن تعلق مي ‏گيرد نه بر ممتنع، خواه امتناع آن ذاتي باشد يا غيري . بنابراين، جهاني كه در آن شرّ اخلاقي وجود دارد از آن جهت كه شرِّ آن مستند به انتخاب آزاد انسان است ضروري ‏الوجود مي ‏شود و جهان حاوي خير بدون شرّ به دليل عدم تحقّق علّت تامّه آن ممتنع است، پس جهان حاوي ِ شرّ منافات با وجود خداي عالِم مطلق، قادر مطلق و خيرخواه محض ندارد.

اكنون برگرديم به سؤال‏هايي كه مكي مطرح كرده است. پرسش او اين بود كه چرا خدا آدميان را به گونه‏اي آفريد كه در گزينش‏هاي آزادانه خود گاهي خير و گاهي شرّ را بر مي ‏گزينند؟ چرا آن‏ها را به گونه‏اي نيافريد كه همواره خير را برگزينند؟

در پاسخ به اين پرسش بايد بگوييم كه ممكن است خدا آدميان را به گونه‏اي آفريده باشد كه بتوانند همواره خير را انتخاب كنند، ولي از آن‏جا كه آن‏ها در انتخاب آزاداند مي ‏توانند همواره خير و يا شرّ را انتخاب كنند و يا گاهي خير و گاهي شرّ را ترجيح دهند. آري ، مي ‏توان گفت كه خدا مي ‏توانست انسان‏ها را نيافريند و شرّ اخلاقي فعليّت نيابد، در اين صورت، جهاني فعليت مي ‏يابد كه هيچ شرّ اخلاقي وجود ندارد، ولي اين امكان به قيمت حذف انسان‏هاي مختار از دايره هستي مي ‏انجامد و چنين فرضي خارج از مسئله مورد نظر در بحث شرور است.

بنابراين، همان‏طور كه منطقاً ممتنع نيست همه انسان‏ها مختارانه خير را انتخاب كنند، هم‏چنين منطقاً ممتنع نيست همه يا برخي از آن‏ها شرّ را برگزينند و كما اين‏كه با گزينش خير، وجود آن ضروري است با گزينش شرّ نيز وجودش ضروري خواهد بود؛ يعني اگر شخص شرّ را برگزيند شرّ فعليّت مي ‏يابد و خدا با فرض اجازه انتخاب به شخص نمي ‏تواند از آن جلوگيري كند.

مقدار شرّ اخلاقي ‏

ممكن است گفته شود كه وجود شرّ اخلاقي در جهان ضروري است، اما اين‏كه مقدار آن به اندازه‏اي باشد كه الان وجود دارد هيچ ضرورتي ندارد؛ يعني ممكن است جهاني باشد كه خير اخلاقي آن بيش‏تر از خيراخلاقي جهان فعلي است. بنابراين، چه ضرورتي دارد كه مقدار شرّ اين جهان به همين مقداري باشد كه انسان‏ها بالفعل مبتلا به آن هستند.

در پاسخ بايد گفت شرّ اخلاقي مستند به فعل اختياري انسان است، كما اين‏كه جهاني كه در آن هيچ شرّ اخلاقي وجود نداشته باشد، جهان ممكني است، ولي با گزينش شرّ به وسيله اراده آزاد انسان، اين امكان تبديل به امتناع بالغير مي ‏شود. هم‏چنين مقدار شرّي كه كم‏تر از شرّ در جهان فعلي باشد امر ممكني است، ولي با انتخاب شرّ بيش‏تر به وسيله انسان جهانِ حاوي شرّ كم‏تر ممتنع مي ‏شود، كما اين‏كه جهاني كه حاوي شرّ بيش‏تري از جهان فعلي باشد امر ممكني است، ولي به جهت فعليت نيافتن علت تامّه آن‏كه يكي از اجزاي علّت تامّه آن اراده آزاد انسان است،

/ 219