6 - انكار وجود ضروري - نقد برهان ناپذیری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقد برهان ناپذیری - نسخه متنی

عسکری سلیمانی امیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

همان طور كه (در بخش اول، فصل دوم، قسمت 17) گفتيم كانت درواقع، محمول بالضميمه بودن وجود را انكار مي ‏كند كه فرگه با تعبير محمول منطقي و كانت با تعبير محمول واقعي از آن ياد مي ‏كنند. به‏نظر مي ‏رسد اين برداشت ما از كلام كانت و فرگه بي وجه نباشد. بر اين اساس، اين سؤال مطرح مي ‏شود كه اگر وجود در هلّيات بسيطه محمول منطقي يا واقعي نيست، چرا كانت و تابعين او تا به امروز، انكار وجود محمولي را در خصوص براهين وجودي مطرح كرده‏اند و چرا اين اشكال را به ساير براهين وجود خدا سرايت نداده و به يكباره اعلان نكرده‏اند كه چون وجود محمولي مردود است پس هيچ برهاني براي اثبات وجود خدا اعتبار ندارد؟ چرا كه با انكار وجود محمولي ، هر برهاني مردود است.

به نظر مي ‏رسد علت اين كه فيلسوفان اشكال وجود محمولي را به همه براهين اثبات وجود خدا سرايت نداده‏اند اين باشد كه اين اشكال ناظر به دو برهان وجودي است كه آنسلم و دكارت ذكر كرده‏اند. در هر دو برهان وجود به گونه‏اي مطرح مي ‏شود كه بايد آن را صفتي براي خدا به حساب آورد، لذا دكارت تصريح مي ‏كرد كه وجود هم مانند ساير كمالات، كمالي براي خداوند است. از اين رو، كانت در مقابله با اين تقرير، وجود محمولي را انكار كرده است؛ يعني درواقع، كانت منكر محمول واقعي بودنِ وجود شده است، محمولي كه در متن خارج چيزي بر موضوع بيفزايد. اگر مطلب در همين جا ختم مي ‏شد، مشكلي نبود و قابل قبول بود كه وجود محمول بالضميمه در خدا نباشد و در نتيجه، دو برهان آنسلم و دكارت به دليل اين دو تقرير خاص مردود باشند، ليكن از اين‏جا نبايد نتيجه گرفت كه هر برهان وجوديي در قالب هر تقريري مردود است، اما منكران وجود محمولي ادعاي خود را عام گرفته و گفته‏اند كه هر برهان وجوديي مردود است.

ممكن است گفته شود كه كانت دست كم دو برهان بر ردّ هر برهانِ وجودي اقامه كرده است، چرا كه «خدا موجود است» تحليلي است و ما بايد در هر برهان وجوديي قضيه «خدا وجود دارد» را تحليلي بدانيم، پس كانت به حق مي ‏تواند هر برهان وجودي را مردود بداند.

اين اشكال وارد نيست، زيرا كانت انكار محمول را همراه با موضوع در قضاياي تحليلي مستلزم تناقض نمي ‏دانست و بعد خود اين نكته را اضافه مي ‏كرد، مگر آن كه موضوع چيزي باشد كه به هيچ وجه نتوان آن را انكار كرد. با فرض اين استثنا بود كه كانت اشكال دوم خود را مطرح مي ‏كرد كه «وجودْ محمول واقعي نيست». به نظر مي ‏رسد مغالطه دقيقاً در همين نكته نهفته باشد، چرا كه كانت وقتي مي ‏تواند ادعا كند براهين وجودي به دليل انكار وجود محمولي مردوداند كه از «وجود محمولي » خصوص محمول بالضميمه را اراده كرده باشد و اگر خصوص آن را اراده نكند، ديگر نمي ‏تواند به طور كلي هر برهان وجودي را مردود بداند، زيرا برهان وجوديي كه وجود را محمول بالضميمه در نظر نگيرد، بلكه آن را در ظرف ذهن جداي از موضوع هم بداند، دليلي بر بطلان آن ارائه نشده است. بنابر اين، آن‏چه براي ما در براهين اثبات وجود خدا، مهم است صدق قضيه «خدا وجود دارد» است، خواه درستي آن از طريق برهان وجودي به دست آمده باشد يا از راه برهان صديقين و يا از راه جهان شناختي . مهم اين است كه برهاني اقامه شود كه مقدمات آن از نظر صورت و ماده استدلال صادق باشند.

6 - انكار وجود ضروري

برخي فيلسوفان براي از كار انداختن براهين اثبات وجود خدا، تدبير ديگري انديشيدند و به يك باره وجود ضروري يا واجب‏الوجود بودن چيزي را در خارج منكر شدند و ضرورت و وجوب را وصف قضايا دانستند. بر اين اساس، فايندلي استدلالي به نفع الحاد اقامه كرد كه بارنزْ آن را اين‏گونه گزارش مي ‏كند:

در سال 1948 جي . ان. فايندلي استدلالي پيشيني به نفع الحاد عرضه نمود كه طرح كلي آن بدين قرار است:

1 - چيزي خداست اگر و فقط اگر متعلق مناسبي براي حالات ديني باشد.

2 - اگر چيزي متعلق مناسبي براي حالات ديني باشد، آن گاه آن چيز ضرورتاً موجود است.

3 - ممكن نيست كه چيزي ضرورتاً موجود باشد.

4 - ممكن نيست كه چيزي خدا باشد.

اين استدلال معتبر است. مقدمه اول آن را بنا به تعريف صادق فرض مي ‏كند... و براي مقدمه دوم به تفصيل استدلال مي ‏نمايد و فكر مي ‏كند كه مقدمه سوم را همه كساني كه در ديدگاه معاصر [جديد] شريك اند، صادق مي ‏دانند.(1)

به خوبي معلوم است كه در اين استدلال اثبات امتناع برهان‏آوري بر وجود خدا

1. The Ontological A gument p.29.

/ 219