ضرورت de e و ضرورت dedicto(1)
فيلسوفان غربي بين دو نوع جهت تمايز قائل شدهاند. گاهي جهت را وصف خود قضيه قرار مي دهند و به اصطلاح آن را ناظر به حكم در قضيه مي دانند، مانند ضرورتاً «انسانِ ايستاده ايستاده است» كه از آن به جهت ناظر به حكم (de dicto Modality) ياد مي كنند. گاهي نيز جهت را ناظر به واجديّت موضوع نسبت به محمول مي دانند، مانند «انسانِ ايستاده ضرورتاً ايستاده است» و از آن به جهت ناظر به واقع (de e Modality) ياد مي كنند. بر طبق همين، ضرورت نيز به ضرورت ناظر به حكم (de dicto necessity) و ضرورت ناظر به واقع de e necessity تقسيم مي شود. اين تفسيري است كه كريپكي و پلانتينجا از جهت ناظر به حكم و جهت ناظر به واقع دارند كه براساس آن، ضرورت ناظر به واقع همان ضرورت در جهات قضايا در منطق اسلامي و ضرورت ناظر به حكم همان ضرورت صدق در منطق اسلامي خواهد بود كه شيخ الرئيس بالصراحةآن را در كتاب الاشارات و التنبيهات.(2)خود آورده. و كلام ارسطو را مبني1. براي تفصيل اين بحث ر .ك: عسكري سليماني اميري ، سرشت كليت و ضرورت، ص 309 - 340؛ - Naming and Necessity p. 264-266.- The Natu e of Necessity p. 9-13.2. ابن سينا، الاشارات و التنبيهات مع الشرح، ج 1، ص 294.