هادسون براي متعالي بودن خدا سه معنا ذكر مي كند و براساس اين معاني الاهيات را مردود مي شمرد.ابتدا معاني «متعالي » را ذكر مي كنيم، سپس اشكالات را براساس آنها بيان مي نماييم. هادسون مي گويد:به گمان من، نخست بايد چند معناي مختلف را كه به آن معاني خدا را متعالي ، يعني بيش از جهان يا غير از جهان دانستهاند، از هم تفكيك كنيم. بر طبق يكي از اين معاني ، خدا از اين حيث متعالي است كه جزئي از جهان مكانبَنْد و زمانمند نيست. اين جهان مخلوق اوست و او در آن فعّال است، اما اين جهان يا هيچ جزئي از آن را نبايد عين او دانست. بر طبق معناي ديگر، خدا از اين حيث متعالي است كه افعال و اوصافش از افعال و اوصاف ساير موجوداتي كه مشاهده مي كنيم يا مي توانيم تصور كنيم، برترند. او خلاّقيّتِ بي نهايت، حكمت بي نهايت، مهرورزي بي نهايت، و جز اينها دارد. بر طبق معناي سومي ، خدا از اين حيث